آیا ختنه کردن تشبیه به یهود می شود؟

 سوال: آیا ختنه کردن سنت یهودیان است یا نه؟ اگرسنت یهودیان است آیا ختنه کردن مسلمانان تشبه به آنها نمی شود؟
 پاسخ: ختنه کردن یکی از ارکان دین یهود است و در اسلام هم به ختنه کردن سفارش شده است اما در این که مسلمانان هم مانند یهودیان ختنه می کنند، شباهتی صورت می گیرد و مصداق این سخن و حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم که فرمودند: «هر کس که خودش را شبیه قومی بگرداند از آنان است» می شود درست نیست. زیرا:
* بدون در نظر گرفتن دین و آیین افراد، ختنه کردن یکی از مسائل فطری است که هر انسانی از نظر بهداشت و سلامت باید اقدام به این کار کند تا دچار بیماری و امراض مختلف نشود.
چنانچه در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرماید: «الْفِطْرَة خَمْسٌ- أَوْ خَمْسٌ مِنَ الْفِطْرَةِ: الْخِتَانُ، وَالاِسْتِحْدَادُ، وَنَتْفُ الإِبْطِ، وتَقْلِیمُ الأَظْفَارِ، وَقَصُّ الشَّارِبِ»: «پنج چیز از امور فطری است: ختنه کردن، گرفتن موهای زیر ناف، کوتاه کردن ناخن، گرفتن موی زیر بغل و کوتاه کردن سبیل».
* در اصول فقه بحث داریم به عنوان «شرع من قبلنا» با این توضیح کوتاه که آیا شریعت های قبل از اسلام برای ما حجت است؟ آیا بر ما واجب یا جایز است که از شریعت های قبل از اسلام پیروی کنیم یا نه؟
مسائلی که از انبیاء و شریعت های گذشته در قرآن و احادیث صحیح آمده باشد به طوری که آیه و حدیث آن را مدح یا به انجام آن سفارش کرده باشد و یا بدون مخالفتی در مورد آن سکوت کرده باشد، برای ما حجت است و عمل به آن واجب یا سنت و... است.
برهمین اساس در برخی موارد پیامبر صلی الله علیه و سلم به شریعت انبیاء قبل از خودشان حکم کردند.
ختنه کردن هم از مواردی است که جز ارکان دین یهود و شریعت قبل از ما می باشد که با آمدن اسلام نه تنها با آن مخالفتی نشد بلکه به انجام آن سفارش شده و این مساله از قول و عمل پیامبر صلی الله علیه و سلم ثابت است.
بنابراین اگر کسی تصور کند که اگر مسلمانی ختنه کند خود را شبیه به یهودیان کرده است، تصور و برداشت غلطی است.
والله اعلم و بالله التوفیق

آفرینش کائنات به خاطر رسول الله صلی الله علیه و سلم!

یکی از سخنانی که بین مردم، عوام و حتی بین برخی از خواص مشهور است این است که خداوند کائنات، هستی و آدم را به خاطر رسول الله صلی الله علیه خلق کرده است! که در این نوشتار قصد دارم به بررسی این سخن و موضوع بپردازم.
این مطلب را حاکم و بیهقی روایت کرده اند که متن و سند آن به این شرح است:
حَدَّثَنَا أَبُو سَعِیدٍ عَمْرُو بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْعَدْلُ، ثنا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْحَنْظَلِیُّ، ثنا أَبُو الْحَارِثِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُسْلِمٍ الْفِهْرِیُّ، ثنا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مَسْلَمَةَ، أَنْبَأَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ زَیْدِ بْنِ أَسْلَمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لَمَّا اقْتَرَفَ آدَمُ الْخَطِیئَةَ قَالَ: یَا رَبِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ لَمَا غَفَرْتَ لِی، فَقَالَ اللَّهُ: یَا آدَمُ، وَکَیْفَ عَرَفْتَ مُحَمَّدًا وَلَمْ أَخْلُقْهُ؟ قَالَ: یَا رَبِّ، لِأَنَّکَ لَمَّا خَلَقْتَنِی بِیَدِکَ وَنَفَخْتَ فِیَّ مِنْ رُوحِکَ رَفَعْتُ رَأْسِی فَرَأَیْتُ عَلَىَ قَوَائِمِ الْعَرْشِ مَکْتُوبًا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَعَلِمْتُ أَنَّکَ لَمْ تُضِفْ إِلَى اسْمِکَ إِلَّا أَحَبَّ الْخَلْقِ إِلَیْکَ، فَقَالَ اللَّهُ: صَدَقْتَ یَا آدَمُ، إِنَّهُ لَأُحِبُّ الْخَلْقِ إِلَیَّ ادْعُنِی بِحَقِّهِ فَقَدْ غَفَرْتُ لَکَ وَلَوْلَا مُحَمَّدٌ مَا خَلَقْتُکَ». (المستدرک على الصحیحین / ش: 4228) و (دلائل النبوة / ج 5/ ص 489)
ترجمه: «زمانی که آدم گناه کرد گفت: یا رب به حق محمد از تو می خواهم که مرا ببخشی. خداوند گفت: ای آدم! محمد را از کجا می شناسی در حالی که من او را خلق نکرده ام؟ گفت: یا رب هنگامی که با دست خودت مرا خلق کردی و در من از روح خودت دمیدی سرم را بلند کردم دیدم بر چهار طرف عرش نوشته شده: لا إله إلا الله محمد رسول الله! دانستم که هیچ چیزی به اسم تو اضافه نمی شود مگر اینکه محبوب ترین خلق نزد تو باشد. خداوند گفت: تو را بخشیدم و اگر محمد نبود تو را خلق نمی کردم». 
ادامه مطلب ...

آیا ابلیس فرشته بود؟

شبهه: قرآن در یک جایی می گوید: هیچ فرشته ی متکبری نیست و همه الله را اطاعت می کنند (نحل/49) و در جایی دیگر می گوید: به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید و همه ی آنها به آدم سجده کردند جز ابلیس، ابلیس نافرمانی کرد و او بسیار متکبر است.(بقره/34)... چطور می شود در یک جا گفته هیچ فرشته ای متکبر نیست اما در جای دیگر می گوید ابلیس متکبر است! حال فرشته ی متکبر داریم یا نداریم؟
پاسخ: زمانی که خداوند آدم علیه السلام را آفرید و بر جسم او روح دمید به ملائکه دستور داد برای او سجده کنند و (همان طور که قرآن می فرماید هیچ فرشته ای متکبر نیست) همه ی فرشتگان سجده کردند اما از آنجایی که ابلیس از جنس ملائک نبود و در حقیقت جن بود تکبر کرد و بر آدم سجده نکرد.
چنانچه قرآن می فرماید ابلیس از جنیان است.
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ...» (کهف/50): «آن گاه که ما به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که از جنّیان بود».
برهمین اساس چون ابلیس از جنس ملائک نبود به آدم سجده نکرد و از دستور پروردگار سرپیچی و تکبر کرد.
اما از آنجایی که ابلیس مانند ملائک خود را وقف عبادت و پرهیزگاری کرده بود و خود را شبیه به ملائک کرده بود، خداوند او را در آیه همراه و در ردیف ملائک و مورد خطاب قرار داد.

بنابراین قرآن دچار تناقض گویی نشده است بلکه این ذهن اسلام ستیزان و قرآن ستیزان است که دچار توهم و تناقض شده است که چنین شبهاتی را مطرح می کنند.


چرا خداوند انسان ها را از ابتدا مسلمان خلق نمی کند؟

سوال:  چرا خداوند فردی را از اول کافر خلقش می کند؟ خداوند می داند که این کافر می شود! اگر مسلمان زاده خلقش می کرد مسلمان می شد! حالا چه نیازی به عذاب دادن و پاداش خوب است؟ از همون اول می توانست این کفار را مسلمان زاده خلق کند تا هنگامی که بزرگ شد مسلمان بمانند و به بهشت بروند.
پاسخ: جواب این سوال را در دو نکته مختصرا می دهم:
1- خداوند هیچ کسی را کافر خلق نمی کند بلکه هرکس را براساس فطرت پاک می آفریند و این انسان ها هستند که تصمیم می گیرند چه راهی را انتخاب و زندگی کنند.
خداوند متعال در قرآن می فرماید: «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا». (روم/30)
توضیح: اسلام دین فطرت است که خداوند تمام انسان ها را مطابق فطرت خلق کرده است.
و در حدیثی رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: «ما مِنْ مَوْلودٍ إلا یُولَدُ على الفِطْرَةِ فأبَوّاهُ یُهَوِّدانِهِ أویُنَصِّرانِهِ أوْ یُمَجِّسَانِهِ»: «هر نوزادی بر فطرت سالم (اسلام) به دنیا می آید اما والدینش او را یهودی، نصرانی یا مجوسی (زرتشتی) می کنند».
2- این تفکر که مطلقا هرکس مسمان است بهشتی است و هرکس کافر است جهنمی است اشتباه است! کسی که بهشتی باشد بر انجام اعمال بهشتیان توفیق پیدا می کند تا زمانی که در همین حالت از دنیا می رود پس خداوند او را وارد بهشت می کند و کسی هم که جهنمی باشد کارهای اهل جهنم را انجام می دهد تا زمانی که در همین حالت می میرد.
در حدیثی رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فِیمَا یَبْدُو لِلنَّاسِ، وَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ وَإِنَّ الرَّجُلَ لَیَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ النَّارِ، فِیمَا یَبْدُو لِلنَّاسِ، وَهُوَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ»: «گاهى انسانى به حسب ظاهر کارهایى را انجام مى دهد که کار اهل بهشت است ولى در حقیقت او اهل دوزخ مى باشد، برعکس گاهى بر حسب ظاهر کارهاى اهل دوزخ را انجام مى دهد امّا در حقیقت اهل بهشت است».
توضیح: هر شخص نباید به عمل خود مغرور باشد و خود را اهل بهشت معرفى نماید از طرف دیگر هرچند گناهکار هم باشد نباید از رحم خدا مأیوس شود چون تا دم مرگ در توبه به روى همه باز است و رحم خدا بالاتر و بیشتر از گناه بندگان است و هر وقت انسان با نیّت خالص توبه کند خداوند همه گناهانش را مورد عفو قرار مى دهد.
بنابراین خداوند به اجبار کسی را وادار به انجام عمل اهل بهشت یا اهل جهنم نمی کند بلکه افراد با انجام کارهایی که در دنیا می کنند، بهشتی یا جهنمی بودن آنها معلوم می شود اگرچه سرنوشت آدم ها را حتی قبل از خلقت، خداوند می داند ولی این دانستن او دلیل جبر و اجبار نیست. زیرا:
1- افراد چنین جریانی را نمی دانند و خودشان باور دارند که این کار را با اختیار و تصمیم خود گرفته اند.
2- اگر بنا را بر جبر بگذاریم، آن وقت همه ی نظام اعتقادی فرو می ریزد و دیگر برنامه ی پاداش و عذاب و ارسال پیامبران، همه بیهوده و بی معنی و ظالمانه می شود.
پس وقتی که خداوند اختیار تغییر در باور و عمل خود را به بنده نداده باشد، چرا پیامبری می فرستد تا او را بیدار و آگاه کند؟ و چرا اگر اطاعت نکرد، عذابش می دهد؟ این کار از حکیمی چون خداوند متعال به دور است.
بنابراین اگرچه بسیاری از جوانب وجود ما همچون: خلقت، جنسیت، عمر، وطن و... جبری و خارج از اختیار ماست، اما هیچکدام از این ها مورد سؤال قرار نمی گیرند و سبب پاداش یا عذابی نمی شوند بلکه آن قسمت از وجود انسان مورد سؤال و عذاب قرار می گیرد، اندیشه و باور اوست که عمل افراد هم از آن سرچشمه می گیرد.

والله اعلم و بالله التوفیق

چرا شیطان آفریده شد تا انسان را گمراه کند؟

 سوال: چرا خداوند شیطان را خلق کرده تا انسان را گمراه کند؟ میتوانست اصلاً خلق نکند تا هیچ شخصی گمراه نشود.
پاسخ:
1- هیچ کس جز خود انسان سبب گمراهی و باعث بهشتی یا جهنمی شدن او نمی‌شود.
خداوند در قرآن می فرماید: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى» (نجم/ 39،40،41): «و این که برای انسان پاداش و بهره ای نیست جز آنچه خود کرده است و برای آن تلاش نموده است و این که قطعاً سعی و کوشش او دیده خواهد شد سپس (در برابر کارش) سزا و جزای کافی داده می شود».
2- خداوند متعال نه برای هدایت به پیامبران سلطه‌ای داده است و نه برای گمراه کردن به ابلیس و سایر شیاطین از جن و انس، سلطه‌ای داده است، پس نه کسی می‌تواند به زور سلطه، قدرت و جبر هدایت کند و نه کسی می‌تواند به زور گمراه کند.
خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: «فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ» (غاشیه/21،22): « تو پند و اندرز بده و (مردم را به وظائف شان) یادآوری کن. چرا که تو تنها پند دهنده و یادآوری کننده ای و بس. تو بر آنها چیره و مسلّط نیستی (تا ایشان را به ایمان واداری).
و در مورد شیاطین می فرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ» (نحل/ 99 و 100): «بی گمان شیطان هیچ گونه تسلّطی بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان تکیه می کنند، ندارد. بلکه تنها تسلّط شیطان بر کسانی است که او را به دوستی می گیرند و به واسطه او شرک می ورزند».
بنابراین کار شیاطین فقط وسوسه و دعوت به باطل می‌باشد اما توجه یا عدم توجه به وسوسه و نیز پذیرش یا عدم پذیرش دعوت به باطل کاملاً در اختیار انسان می‌باشد و اگر در مورد وسوسه دقت و بررسی بیشتری شود متوجه می‌شویم که این وسوسه الزاماً کار ابلیس و شیاطین نمی‌باشد بلکه یک ریشه درونی هم دارد و آن نفس انسان است و حتی جامدات نیز می‌توانند برای نفس انسان وسوسه انگیز باشند. چیزهایی مثل: قدرت، شهوت، ثروت و... وسوسه‌انگیز هستند و شیاطین نیز از طریق نفس اماره وارد می‌شوند.

والله اعلم و بالله التوفیق

چرا مسلمانان از امکانات کفار استفاده می کنند؟

سوال: چرا ما مسلمان ها از چیز هایی که کفار درست می کنند، مثل تلفن، ماشین و ...استفاده می کنیم؟ مگر اونها دشمن ما نیستند؟ و آیا مگر دشمن رسول الله (ص) نیستند؟ خوب این که ما از این وسایل  استفاده می کنیم آیا محبت به الله  و محمد (ص) است؟ یا نه؟ چون ما داریم چیزی رو استفاده میکنیم که دشمن ما ساخته؟ آیا این منافاتی با اصول دوستی حقیقی،  ندارد؟
پاسخ: ما مسلمانان وظیفه داریم در اعتقادات و احکام فقط از الله و رسولش پیروی کنیم و از دشمنان اسلام و حرف های آنها پیروی نکنیم. چنانچه خداوند در قرآن می فرماید:
«وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ» (احزاب/1و84): «از کافران و منافقین اطاعت نکن».
و در جای دیگر می فرماید: «فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ» (فرقان/52): «از کافران اطاعت نکن».
همان طور که ملاحظه کردید خداوند فرمود:«لا تُطِعْ» که منظور این است از سخنان کافران و منافقان و اعتقادات غلط و نادرستی که دارند پیروی نکنید.
اما در امور دنیا اشکالی ندارد از امکانات و ابزارهایی که آنها درست کرده و می کنند استفاده کنیم و چه بسا این ابزار و امکانات سبب رشد و پیشرفت دین اسلام می شود و خداوند برای تقویت دین از این افراد استفاده می کند.
چنانچه در حدیثی رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: «إِنَّ اللهَ لَیُؤَیِّدُ هذا الدِّینَ بِالرَّجُلِ الْفاجِرِ»: «خداوند این دین را به وسیله انسان فاسق ترویج و تحکیم مى کند». (صحیح بخاری/ ش: 3062)
بنابراین استفاده از امکانات و ابزارهایی که توسط کفار ساخته می شود اشکالی ندارد و چه بسا این ابزار سبب گسترش و پیشرفت و آرامش مسلمانان هم شده است و این هیچ منافاتی با دوستی و محبت با الله و رسول ندارد.
اما در مسایل اخروی و اعتقادی و مواردی که سبب نابودی اسلام و ایمان می شود، به هیچ عنوان نباید از دشمنان اسلام و کفار پیروی کرد.

والله اعلم و بالله التوفیق

عهد با انسان

سوال: چرا انسان اون زمانی که با خداوند عهد کرده در قبل از پیدایش ( اَلَمْ اَعْهَدْ ...) این زمان، انسان یادش نمی آید؟
پاسخ: این عهد قبل از پیدایش نبوده که حال انسان آن را فراموش کرده باشد! بلکه این عهد در قرآن بیان شده است.
خداوند در قرآن می فرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ» (یس/60 و 61): «ای فرزندان آدم! مگر من به شما سفارش نکردم و امر نکردم که شیطان را پرستش نکنید؟ چرا که او دشمن آشکار شما است! و این که مرا بپرستید و بس که راه راست همین است».
توضیح: این عهد و پیمان از راه های مختلفی با انسان بسته شده است.
1- توسّط انبیاء. که این مورد در سوره و آیات (بقره / 168، اعراف / 27، یونس / 2 و زخرف / 62 ) به آن اشاره شده است.
2- توسّط عقل. چرا که دلائل عقلی با زبانی گویا به انسان ها می فهماند که نباید جز الله متعال را پرستید و اطاعت کرد.
3- از راه فطرت. چرا که انسان ذاتاً یکتاپرست بوده و فطرت سالم، طاعت و عبادت را منحصر به ذات پاک پروردگار می داند.
چنانچه رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیثی می فرماید: «ما مِنْ مَوْلودٍ إلا یُولَدُ على الفِطْرَةِ فأبَوّاهُ یُهَوِّدانِهِ أویُنَصِّرانِهِ أوْ یُمَجِّسَانِهِ» (بخاری/ ش:1359): «هر نوزادی برفطرت (اسلام) متولد می شود ولى پدر و مادرش او را یهودى یا نصرانى یا مجوسى می گرداند».
 بنابراین این عهد و پیمان قبل از پیدایش نبوده بلکه این عهد پس از این که انسان به دنیا می آید از راه های مختلفی با او بسته می شود.

والله اعلم و بالله التوفیق