حقیقت مکالمه خسروپرویز و سفیر رسول الله چیست؟

مدتی است در فضای مجازی متنی منتشر شده است که در ابتدای آن متن آمده است: «تنها سکانس دیدنى (٣٠ ثانیه) از فیلم محمد رسول الله که مکالمات خسرو شاه ایران در صدا و سیمای جمهوری اسلامی حذف گردیده است».
و در ادامه متن گفت و گویی میان خسرو پرویز و پیک رسول الله صلی الله علیه و سلم آمده است و در این گفت و گو مطالبی از جمله بحث زنان و فرهنگ و... بیان شده است به طوری که گویا اسلام نه تنها چیز جدیدی برای ایران نداشت بلکه قرن‌ها از فرهنگ ایران عقب تر بوده!
و در پایان این پیام آمده است: «و این چنین شد که خسروپرویز آن نامه را پاره کرد و گفت: اگر شما الان می خواهید راه انسانیت را بما نشان بدهید ما ۱۱۰۰ سال پیش آن را یافتیم»!
در پاسخ به این متن و پیام باید بگویم: دو مطلب دروغ در این متن و پیام وجود دارد: 
ادامه مطلب ...

حکم لعن یزید و فاسق بودن وی

هر فرد مسلمانی که ذره ای ایمان در قلب او باشد از این عمل یزید و قاتلان امام حسین اعلام بیزاری می کنند، علما و بزرگان اهل سنّت هم همواره این کار یزید و فرماندهان او مانند عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد و شَمِربن ذی الجوشن را زشت دانسته اند و از آنها اعلام برائت و بیزاری نموده اند و به شهادت رساندن ظالمانه ی امام حسین رضی الله عنه و یاران او را کاری بسیار نفرت انگیز دانسته اند که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:  ادامه مطلب ...

عاشورا و حادثه ی کربلا

عاشورا حادثه ای نبود که در یک نیم روز در سال 61 هجری اتفاق افتاده باشد، بلکه عاشورا و حادثه ی خونین کربلا از جمله حوادث تاریخی و دردناکی است که بعد از رحلت پیامبر اکرم اتفاق افتاد و این حادثه برای همه مسلمانان گران و سنگین تمام شد زیرا در عاشورای سال 61 نوه ی رسول الله و فرزند علی ابن ابی طالب و فرزند زنان اهل بهشت فاطمه زهرا و سردار جوانان اهل بهشت حسین بن علی رضی الله عنهم و خانواده ی ایشان به بدترین شکل ممکن به شهادت رسیدند.

کسانی که در روز عاشورا و در کربلا چنین جنایتی را مرتکب شدند در واقع بویی از انسانیت و مسلمانی نبرده بودند که چنین جسارتی را به نوه ی رسول الله کردند.

جایگاه و مقام اهل بیت برای هر انسان مسلمانی روشن است زیرا محبت با آل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم امری است لازم و واجب که مسلمین باید به خانواده ی رسول الله صلی الله علیه و سلم احترام بگذارند و ایشان را در عمل اسوه و الگوی خویش قرار دهند زیرا اقتداء به سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و اهل بیت پاکش بهترین وسیله برای سعادت دنیا و آخرت مسلمان است و در روایات و احادیث زیادی به این مساله تاکید شده است که ما موظفیم به اهل بیت احترام بگذاریم.

برهمین اساس به مناسبت فرارسیدن روز عاشورا و حادثه ی کربلا تصمیم گرفتم مطالبی مختصر پیرامون این موضوع به شما عزیزان ارائه دهم.  ادامه مطلب ...

شرح حال منصور حلاج

شاید خیلی از ما نام "منصور حلاج" را در کتاب ها دیده و یا از جاهای مختلفی شنیده باشیم و ایشان را جز شخصیت های عرفانی بدانیم. حال در این نوشتار کوتاه می خواهم مطالبی مختصر از شرح حال منصور حلاج ارایه کنم تا با شخصیت وی بیشتر آشنا شویم.

نامش"حسین بن منصور" لقب وی "حلاج" است.

 

گفته شده سنی مذهب بوده است، اما خودش می گوید: «تا کنون که پنجاه سال دارم هیچ مذهبی اختیار نکرده ام». (قوس زندگی منصور حلاج/ نوشته ی: لوئی ماسیون/ ص 73).

 

خاندان وی آتش پرست بودند که نام بزرگ آنها "ابو ایوب شهابی" بود که در قرن چهارم زندگی می کرد. (عرفان و عارفان ایرانی ص 275)

 

حلاج اعتقادات خاصی داشت که کسی تا قبل از وی از آنها سخنی نگفته بود.

 

از جمله اعتقادات منحرف وی می توان از "حلول الله بر مخلوقات" و "واجب نبودن حج" و... نام برد که در نهایت ادعای خدایی کرد و أنا الحق را سر داد. به همین جهت علمای آن زمان فتوای کفرش را صادر و اعدامش کردند.

 

حلاج مجموعه آثاری دارد که در آن اعتقادات خودش را در قالب شعر و تجربیات عرفانی بیان کرده است.

 

وی در مجموعه آثارش قسمت «طواسین و بستان المعرفة» می گوید: «صاحبی و استاذی ابلیس و فرعون»: (یار و استاد من ابلیس و فرعون است).

 

و در قسمت اشعار می گوید: «کفرت بدین الله و الکفر واجب علی / و عند المسلمین قبیح»: (من به دین الله کفر ورزیدم و این کفر ورزیدن بر من واجب است، در حالی که کفر ورزیدن به دین الله در نزد مسلمانان زشت و قبیح است).

 

قصه های زشت و فضیحی در مورد حلاج در تاریخ نقل شده است. به عنوان نمونه:

 

ابن کثیر در تاریخش حکایت های زیادی از او نقل کرده است. به عنوان مثال در مورد حلاج می نویسد: «شبی حلاج به رختخواب عروسش رفت و قصد داشت با او زنا کند اما عروسش متوجه و بیدار شد. حلاج گفت: بلند شو نماز بخوان و بر من سجده کن! عروسش گفت: آیا بشری برای بشری دیگر سجده کند؟ حلاج گفت: «نعم إله فی السماء وإله فی الارض»: (آری! خدایی در آسمان است و خدایی در زمین). (البدایة والنهایة/ ج 11 / ص160)

 

این بود مختصری از شرح حال "حسین بن منصور حلاج".

 

 جهت اطلاعات بیشتر می توانید به مجموعه آثار حلاج مراجعه کنید.

فاطمه سلام الله علیها سرور زنان بهشت

همه ی ما با زندگی سرور زنان اهل بهشت حضرت فاطمه زهرا رضی الله عنها و سلام الله علیها آشنا هستیم. در واقع ایشان الگو و نمونه ای کامل برای زنان عالم است و قلم و زبان از نوشتن و بیان این بانوی بزرگ عاجز و ناتوان است.
بر کسی پوشیده نیست که فاطمه رضی الله عنها وسلام الله علیها نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم محبوب بود و روایات زیادی در این مورد نقل شده است.
تا جایی که رسول الله صلی الله علیه و سلم ناراحتی فاطمه رضی الله عنها وسلام الله علیها را ناراحتی خودش محسوب کرد و فرمود: «فاطمةُ بَضْعة منی، فمن أغْضَبها فقد أغضبنی»: «فاطمه پاره ی تن من است، هر کس او را ناراحت کند، همانا مرا ناراحت کرده است». (متفق علیه)
و ناراحت کردن رسول الله صلی الله علیه وسلم گناهی بس بزرگ است.
و آن چنان محبتی بین رسول الله صلی الله علیه و سلم و فاطمه رضی الله عنه و سلام الله علیها بود که هرگاه فاطمه رضی الله عنها و سلام الله علیها بر رسول الله صلی الله علیه و سلم وارد می شد رسول الله جلوی ایشان بلند می شد و دستش را می گرفت و می بوسید و فاطمه را جای خودش می نشاند و همچنین زمانی که رسول الله بر فاطمه وارد می شد فاطمه جلوی رسول الله صلی الله علیه و سلم بلند می شد و دست مبارک رسول الله و پدرش را می گرفت و می بوسید و رسول الله صلی الله علیه و سلم را در جای خودش می نشاند). (سنن أبی داود/ش:5217) و (الشریعة للآجری/ ش:1609) و (المستدرک على الصحیحین/ش:4732) و..
زمانه گذشت و تا این که بیماری وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم فرا رسید.
حضرت فاطمه رضی الله عنها وسلام الله علیها بسیار اندوهگین و ناراحت بود زیرا هر زمانی که دلش می گرفت یا مشکلی برایش پیش می آمد نزد پدرش می رفت و در کنار پدرش به آرامش می رسید اما بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم و پدرش محمد، فاطمه در مدینه چه کند؟
در همین حین بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم مژده ای به دخترش فاطمه «سیدة النساء اهل الجنة» داد که این نگرانی برای حضرت فاطمه آسان شد.
اما آن مژده چه بود؟
پیامبر(صلی الله علیه و سلم) فاطمه رضی الله عنها وسلام الله علیها را در بیماری وفاتش فرا خواند و آهسته در گوش ایشان سخنی گفت که از شنیدن آن حضرت فاطمه گریه کرد .پس از مدتی دوباره فاطمه رضی الله عنها را فراخواند و آهسته در گوشش، چیزی گفت که از شنیدن آن فاطمه رضی الله عنها خندید.
راوی میگوید: از فاطمه سلام الله علیها علت گریه و خنده اش را جویا شدیم.
فاطمه رضی الله عنها گفت: بار اول رسول الله صلی الله علیه و سلم آهسته در گوش من گفت که: در این بیماری وفات می کند، پس من گریه کردم. اما بار دوم آهسته در گوش من گفت : اولین کسی که از اهل بیتم به من ملحق می شود تو هستی، به همین جهت خندیدم. (صحیح بخاری/ ش:3625 و ش:3715)
این بود چکیده ای از محبت بین بهترین پدر و دختر عالم.
پروردگارا! ما را با رسول الله صلی الله علیه و آله و اهل بیت پاکش محشور بگردان.