از اهل علم سوال کنید

فضای مجازی با داشتن فواید، مضراتی هم دارد و حتی ممکن است افرادی که استفاده صحیح از فضای مجازی می کنند دچار گمراهی شوند. شاید سوال کنید چگونه؟
افرادی در فضای مجازی و در گروه های مختلف هستند که با هویت های نامعلوم و بدون آگاهی از علوم اسلامی، در مسایل دینی نظر می دهند و بعضا دیده شده فتوا هم می دهند و متاسفانه مردم هم در فضای مجازی به آنها اعتماد کرده و سوالات شرعی خود را از آنها می پرسند.
در حالی که ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻋﻠﻤﺎ افرادی هستند ﮐﻪ ﺩﺭ برخی ﺍﺯ علوم و فرهنگ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﭼﻮﻥ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻋﺪﻡ آگاهی و مهارت از ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺳﻨﺖ، ﺍﻫﻠﯿﺖ و شایستگی این را ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ که ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﯾﻨﯽ ﻓﺘﻮﺍ و نظر ﺩﻫﻨﺪ.
ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ علما افرادی باشند ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﻨﻮﻥ ﺳﺨﻨﻮﺭﯼ، ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻭ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﻫﻞ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ. چون ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻫﻨﺮﯼ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ است اما ﻓﻘﻪ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ، ﻓن ﺩﯾﮕری است.
دلیل نمی شود چون فلان عالم صدای خوبی دارد یا سخنرانی خوبی می کند و یا معلومات دارد اهلیت فتوا هم داشته باشد!
حال با وجود این که در بین علما ممکن است چنین افرادی باشد چطور می توان به افراد مجهول الحال در فضای مجازی اعتماد کرد و سوالات شرعی را از آنها پرسید؟
در حالی که نمی دانیم سطح آگاهی آنها از علوم اسلامی چقدر است؟ و آیا اهلیت این را دارد که فتوا دهد و به سوالات شرعی پاسخ دهد یا نه!
از طرفی دیگر سوالات دینی را باید از عالمی پرسید که عامل و با تقوا باشد و فردی میانه رو باشد چون کسی که دچار افراط و تفریط می شود سبب تباهی اسلام می شود و کسی که به آنچه که می داند عمل نمی کند و تقوا ندارد، ممکن است برخی چیزهای حرام را حلال کند تا راه را برای انجام کار خود باز کند و چنین شخصی پرده ی میان حلال و حرام را پاره می کند.
چنین افرادی نه تنها سبب گمراهی خود می شوند بلکه با دادن فتواهای غلط و نادرست سبب گمراهی سایر افراد هم می شوند.
رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیثی می فرماید: «خداوند علم را از سینه ی علما محو نمی کند بلکه با وفات علما آن را از بین می برد و وقتی که علما از بین رفتند؛ مردم، جاهلان را رهبر خود قرار می دهند و مسائل خود را از آنها می پرسند و رهبران شان نیز از روی جهالت فتوا می دهند که هم خودشان گمراه می شوند و هم دیگران را گمراه می کنند». (متفق علیه)
برهمین اساس باید مراقب بود و سوالات شرعی را باید از کسانی پرسید که نسبت به علوم دینی آگاهی داشته باشد، عامل و باتقوا باشد، تندرو نباشد و سوال کننده نسبت به علم و تقوای او شناخت کافی داشته باشد.
چنانچه خداوند در قرآن می فرماید: «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (نحل/43): «اگر نمی دانید از علما و آگاهان بپرسید».
پس نباید به هرکسی اعتماد کرد و سوالات شرعی را از او پرسید به خصوص در فضای مجازی که افراد با هویت های نامعلوم در گروه های مختلف از روی جهل و نادانی فتوا می دهند و با دادن فتواهای نادرست سبب گمراهی مردم می شوند.
سوالات شرعی را از علمایی که نسبت به علم و تقوای آنها شناخت دارید، سوال کنید.

ازدواج مجدد بدون اجازه همسر اول

با سلام سوالاتی داشتم لطفا راهنمایی ام کنید.
سوال اول: آیا مردی که می خواهد همسر دوم اختیار کند باید حتما از همسر اولش اجازه کتبی بگیرد یا اصلا بدون اینکه به او بگوید این کار را انجام دهد؟

جواب: اسلام داشتن چهار همسر را به طور هم زمان برای مرد جایز می داند و ازدواج مجدد مرد مشروط به اجازه همسر اول نیست.

سوال دوم: آیا همسر دوم باید حتما زنی مطلقه یا بیوه باشد یا نه دختر باکره هم می توان به عنوان همسر دوم اختیار کرد؟
جواب: خیر لازم نیست که حتما همسر دوم مطلقه و یا بیوه باشد. مرد می تواند با دختر باکره هم ازدواج کند.
سوال سوم: اگر عاقد خطبه عقد راجاری کرد آن زن و مرد با هم محرم هستند دیگر نیازی نیست که داخل شناسنامه ثبت شود؟
جواب: از نظر شرع چند چیز از شرایط صحت نکاح است که عبارتند از: رضایت دختر و پسر، رضایت سرپرست دختر، حضور دو شاهد و تعیین مهریه.
اگر این موارد در ازدواج بود، ازدواج صحیح است و زن و مرد بر یکدیگر محرم می شوند اما اگر یکی از آنها نباشد ازدواج صحیح نیست.
اما ثبت ازدواج از مسایل قانونی است که بر اساس ماده ۶۴۵ قانون مجازات اسلامی به منظورحفظ کیان خانواده ثبت واقعه ازدواج دائم، طلاق و رجوع طبق مقررات الزامی است و چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی مبادرت به ازدواج دائم، طلاق و رجوع نماید به مجازات حبس تعزیری تا یکسال محکوم می‌گردد.
والله اعلم و بالله التوفیق

حدیث قضاکردن نماز و هشتاد سال سوختن در جهنم

سوال: چند وقت پیش از یک دوستی شنیدم که می گفت رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است: هرکس نمازی را قضا کند و اگر قضایی هم بخواند، باز هم هشتاد سال در جهنم خواهد سوخت. می خواستم بدانم این سخن صحیح است یا نه؟

جواب: این حدیث را مولوی محمد زکریا کاندهلوی در کتاب فضایل اعمال نقل کرده است که متن حدیث به این شرح است:

«من ترک الصلوة حتی مضی وقتها ثم قضی عذب فی النار حقبا و الحقب ثمانون سنة و السنة ثلاثمائة و ستون یوما کل یوم کان مقداره الف سنة»: «هرکسی که نماز را قضا کند اگرچه بعدا هم بخواند بازهم بخاطر سروقت نخواندن یک حقب در جهنم خواهد سوخت و یک حقب هشتاد سال است و یک سال سیصد وشصت روز است و یک روز قیامت برابر با هزار سال خواهد بود. با این حساب مقدار یک حقب بیست و هشت ملیون و هشتصد هزار سال است». (فضایل اعمال/ فضایل نماز/ باب اول/ حدیث هشتم/ ص 372) 

ادامه مطلب ...

محروم کردن از ارث

سوال: ببخشید مزاحم شدم سوالی داشتم اگه میشه کمکم کنید که بتونم به جواب قانع کننده برسم.
پدربزرگم با ازدواج عمه ام مخالف بود به همین جهت او را از ارث محروم کرد و امسال پدربزرگم فوت کرد حالا می خوان اموال پدربزرگم را تقسیم کنند آیا به عمه ام ارث می رسد یا نه؟ چون پدرم میگه باید اموال به طور مساوی تقسیم شود.
جواب: انسان تا قبل از مرگش اختیار اموالش را دارد و می تواند به هرکسی که می خواهد بیشتر بدهد و به هرکسی که می خواهد کمتر بدهد و می تواند به کسی که می خواهد چیزی ندهد. پدربزرگ شما هم تا زمانی که زنده بود اختیار اموالش را داشته و می توانست از اموالش به عمه شما چیزی ندهد اما بعد از وفات، اموال ایشان طبق دستور شریعت تقسیم می شود و عمه شما هم جزء کسانی است که ارث به او می رسد.
خداوند متعال سهم کسانی که ارث به آنها تعلق می گیرد را در قرآن ذکر کرده است و در پایان اولین بخش از آیات میراث این گونه می فرماید: «حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِینٌ» (نساء/13و14)
«اینها مقررات الهی است و هرکه از الله و رسولش اطاعت کند، او را داخل بهشت هایی می کند که از پای درختانش نهرها جاری است که در آن جاودانه اند و این همان کامیابی بزرگ است و هر که الله و رسول او را نافرمانی کند و از حدود او تجاوز نماید، وی را به آتشی درآورد که همواره در آن بماند و برای او عذاب خفّت باری خواهد بود».
بنابراین سهم ارث هرکس در قرآن مشخص شده است و کسی نمی تواند کسی را از پیش خود از ارث محروم کند.
والله اعلم و بالله التوفیق

آیا دست زدن به زن وضو را می شکند؟

سوال: آیا دست زدن به زن یا بوسیدن همسر وضو را می شکند یا نه؟

جواب: یکی از مسایل اختلافی بین مذاهب بحث باطل شدن وضو هنگام برخورد با زن است. علما در مورد این مساله به سه گروه تقسیم می شوند:

گروه اول: تماس و برخورد مرد با زن در هر حال وضو را باطل می کند.
گروه دوم: اگر لمس با شهوت باشد وضو می شکند.
گروه سوم: لمس زن مطلقاً وضو را باطل نمی کند.
اما آنچه از احادیث و ادله ی معتبر می توان نتیجه گرفت این است که نظریه ی گروه سوم صحیح تر است.
چون از عایشه رضی الله عنها روایت شده است: «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم قَبَّلَ امْرَأَةً مِنْ نِسَائِهِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَى الصَّلَاةِ وَلَمْ یَتَوَضَّأْ»: «رسول الله یکی از زنانش را بوسید و سپس به سوی نماز شتافت و (چون وضو داشت) وضو نگرفت». (سنن ابی داود/ش179)
همان طور که در حدیث مذکور مشاهده کردید، رسول الله قبل از رفتن به نماز یکی از همسرانش را بوسید و با همان وضو نماز خواند در صورتی که اگر دست زدن به زن سبب شکسته شدن وضو می شد رسول الله باید وضو می گرفت!

به این ترتیب اگر شوهر زنش را بوسید یا دستش را گرفت یا او را در آغوش گرفت، در صورتی که انزال نشود و یا آب مذی از او خارج نشد وضویش نمی شکند و همین طور وضوی زن هم نمی شکند.
زیرا اصل بقای وضو است و در قرآن و در سنت دلیلی نیامده است که لمس و دست زدن به زن سبب باطل شدن وضو می گردد به این ترتیب لمس، بوسیدن و در آغوش گرفتن همسر؛ وضو را باطل نمی کند.

والله اعلم و بالله التوفیق

درست مصرف کنیم

یکی از مسایلی که هر یک از اعضای جامعه باید به آن توجه کنند مساله صرفه جویی در مصرف انرژی است.

البته مساله ی بحران آب جدی تراست برهمین اساس بیشتر توصیه مسئولین این است که در مصرف آب صرفه جویی شود.

تا جایی که رییس سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: «ایران با 110 درصد استفاده از منابع آبی تجدیدپذیر در شرایط کاملا بحرانی است و در صورت ادامه این روند تا 15 سال دیگر آبی در کشور باقی نخواهند ماند».

حقیقتا این سخن نگران کننده است و هریک از ما باید با صرفه جویی در مصرف آب از وقوع چنین بحرانی پیشگیری کنیم.

متاسفانه خیلی از ما نسبت به این نعمت بزرگ و حیاتی بی توجه هستیم و با مصرف نادرست، آب را هدر می دهیم.

برخی فکر می کنند وقتی می گوییم در مصرف فلان چیز صرفه جویی کنید یعنی کم مصرف کنید! درحال که صرفه جویی یعنی درست و مناسب مصرف کردن.

به عبارتی دیگر صرفه‌جویی در همه حال و در هر زمانی چه بحران و چه غیربحران به‌ معنای درست مصرف کردن است اما با این تفاوت که در زمان بحران صرفه جویی یعنی تنها در حد ضرورت و نیاز مصرف کردن و این محدودیت نوعی تحمیلی از سوی بحران است.

به هرحال بحران آب جدی است و ما موظف هستیم با مصرف درست و صحیح با بحران آب مقابله کنیم و هرکس در راستای رشته و تخصص خویش به این مساله می پردازد که ما قصد داریم در این نوشتار این مساله را از دیدگاه قرآن و اسلام بررسی کنیم.  ادامه مطلب ...

معنای ذلک الکتاب

 سوال: چرا در قرآن معنی "ذلک" در اولین آیات سوره بقره به "این" معنی شده در حالی که "آن" هست؟
 جواب: البته این سوال به شکل دیگری هم مطرح می شود که چرا خداوند در قرآن فرموده: "ذلک الکتاب" در حالی که باید می فرمود: "هذا الکتاب"؟ چون قرآن در دست ماست و باید اشاره به نزدیک شود نه اشاره به دور!
جواب این است که:
گاهى از اسم اشاره بعید براى بیان بزرگی چیز یا شخصى استفاده مى‏شود و در زبان فارسى هم مانند آن را داریم.
به عنوان مثال در حضور افراد بزرگ مى‏گوییم: "اگر آن سرور اجازه دهند چنین کاری را انجام می دهیم". در حالى که باید "این سرور" گفته شود!
که این تعبیر براى بیان عظمت و بالا بودن مقام آن شخص به کار می رود.
بنابراین قرآن در عظمت و جایگاه بالایی قرار دارد، برهمین اساس خداوند، قرآن را با اسم اشاره دور معرفی کرد تا جایگاه بالای قرآن را بیان کند.
حال با توجه به این توضیح برخی از مفسرین "ذلک" را به "این" و برخی هم به "آن" ترجمه کرده اند.
به عنوان مثال: شیخ عبدالرحمن سعدی "ذلک الکتاب" را این گونه معنا کرده است: «هذا الکتاب العظیم...»: «این کتاب بزرگی است». (تیسیر الکریم الرحمن/ ص40)
و برخی هم مانند آیت الله مکارم شیرازی "ذلک" را به همان معنای اصلی اش ترجمه کرده اند و در ترجمه این قسمت از آیه گفته اند: « آن کتاب با عظمتی است...».
در هر صورت "ذلک" به جایگاه بالا و عظمت قرآن اشاره دارد.

فرق استغاثه و استعانت

سوال: فرق استغاثه و استعانت را دقیقا برام توضیح بدید؟ چون از نظر زبان فارسی خیلی شبیه هم هستند.
جواب: این دو کلمه در کل به معنای کمک طلبیدن می باشند اما از نظر معنای لغوی کمی تفاوت دارند.
زیرا "استغاثه" به معنای طلب استمداد و فریاد رسی فوری است اما "استعانت" می تواند فوری و یا غیر فوری باشد.
البته در برخی موارد "استغاثه" برای طلب کمک کردن در شرایط بسیار سخت به کار می رود اما به طور کلی چون هر دو به معنای طلب استمداد هستند لذا تنها در فوری و عدم فوری بودن آنها تفاوت لغوی وجود دارد.