قروء به چه معناست

در قرآن کریم در مورد زنانی که توسط شوهران شان طلاق داده می شود می فرماید: «وَالمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ»: (و زنان مطلّقه باید (بعد از طلاق) به مدّت سه بار عادت ماهانه (و یا سه بار پاک شدن از حیض) انتظار بکشند).
بسیاری از فقها بر این باورند که لفظ «قروء» از حیث لغت، لفظی مشترک بین حیض و طهراست.
اما باید بدانیم که این آیه بر رسول الله نازل شده است و رسول الله آیاتی که مبهم و اجمالی بوده را برای اصحاب و امتش تفسیر و توضیح داده است. قطعنا زنان عصر رسول الله در مورد معنای قروء سردر گم نبودند و این طور نبوده است که یکی عده ی خودش را براساس حیض حساب می کرده و دیگری براساس طهر، در حالی که رسول الله در بین آنها بوده است! پس باید معنای قرء از سوی رسول الله بیان شده باشد. 
ادامه مطلب ...

چرا زن باید یک شوهر داشته باشد؟

در پست قبلی بحثی داشتیم با عنوان "چند همسری". در آن مقاله گفتیم که معمولا مردان بیشتر در معرض آسیب و از بین رفتن هستند که این مساله عوامل مختلفی می تواند داشته باشد و این مساله سبب می شود تا جمعیت مردان نسبت به زنان کمتر باشد و زنان بیوه و بی سرپرست شوند که در پست های بعدی به آن خواهم پرداخت.

خوب طبیعتا افرادی هستند که به این بحث اعتراض دارند و با مساله ی چندهمسری مخالف هستند به همین جهت در این پست به بررسی و پاسخ یک اعتراض خواهم پرداخت.
ادامه مطلب ...

خود ارضایی

استمناء یا خود ارضایی (جق - جلق) عملی زشتی است که متاسفانه برخی دختران و پسران گرفتار آن هستند و این عمل سبب به وجود آمدن مشکلات جسمی و روحی می شود که بسیاری از افراد از عوارض جبران ناپذیر آن اطلاع کافی ندارند.

افرادی که خود ارضایی را تجربه می کنند فقط برای مدت کوتاهی احساس رضایت و آسودگی دارند اما بعد از آن همه چیز برعکس می شود.

بنده با توجه به حرفه و تخصص خودم قصد دارم در این پست از نگاه شریعت این عمل زشت را مورد بررسی قرار دهم. به همین جهت اگر کسی می خواهد از آسیب و عوارض خود ارضایی آگاهی پیدا کند پیشنهاد می کنم به سایت ها یا مجلات یا شبکه های پزشکی مراجعه کند.

(به ادامه مطلب بروید)

ادامه مطلب ...

چند همسری

مساله چند همسری یک قانون است که با نوع ضرورت طبیعی اجرا می شود، به طوری که اگر کسی با این قانون مخالفت کند دچار مشکلات و گرفتاری های بسیاری خواهد شد.

به عنوان مثال: در برخی از کشورها چون: آلمان و انگلیس و ... جمعیت زنان بیش از مردان است که این رشد جمعیت زنان عوامل زیادی دارد که از جمله آنها می توان به جنگ های جهانی و کشته شدن هزاران سرباز مرد اشاره کرد. خوب در چنین شرایطی و با کم شدن جمعیت مردان، جامعه با زنان بی همسر و بدون سرپرست روبرو می شود و این سبب به وجود آمدن مشکلات و ناهنجاری های اجتماعی می شود و یکی از مهمترین عوامل گسترش فحشاء پس از جنگ های جهانی همین مساله بود که زنان برای رفع نیازهای جنسی خود دچار انحراف شدند.

در چنین شرایطی اسلام بحث چند همسری را به شرط رعایت عدالت پیشنهاد می کند و جامعه را از انحراف اخلاقی و فساد و تباهی نجات می دهد.  ادامه مطلب ...

گذشته چه بودیم و امروز چه شدیم!

 ·  در گذشته مساجد از آن خدا بود.

·  اما امروز متعلق به امام و سازندگانش می باشد .

 

·  در گذشته اگر دو پادشاه در ملکی نمی گنجید ده ملا در گلیمی می گنجید.

·  اما امروز ممکن هست چند پادشاه در ملکی بگنجند اما محال است دو ملا در مسجدی با هم بسازند .

 

·  در گذشته علما استدلال را با استدلال جواب می دادند.

·  اما امروز کسانی که به ظاهر در محراب پیامبر«ص» جای گرفته اند افکار و نظرات خود را با جمعی از کنفوکاران و چماق  بدستان پشتیبانی می کنند .

 

·  در گذشته سخن و اجتهاد مجتهد به طور برابر احتمال درستی و نادرستی داشت.

·   اما امروز سخن پیر و ملا وحی مُنزَل  است که به هیچ وجه تعدّد و تنوع  را به رسمیت نمی شناسد .

 

·  در گذشته زکات را می گرفتند تا قلب ثروتمندان از محبت دنیا تهی گشته و تزکیه شوند و قلب فقرا از حِقد و کینه نسبت به ثروتمندان خالی گردد و اینگونه زکات عامل محبت و وحدت جامعه می شد.

·  اما امروز علما به اختلاف دامن می زنند یا به آن عمق می بخشند تا حوزه، مسجد و عیدگاه شان پر از جمعیت شود تا غنیمت شرعی زکات را هر چه بیشتر و بهتر و آسان تر به جیب زنند. تا جایی که در روز عید قربان دیده شده که دو ملا به خاطر پوست گوسفند دعوا کردند!!!

 

·  در گذشته مردم در برابر قوانین و احکام شریعت برابر بودند.

·  اما امروز کاری که بر ملا واجب است بر مردم واجب نیست و عکس آن هم صحیح می باشد. مثلا ما از عالم مسجد می شنویم که قهرکردن مسلمان با مسلمان بیشتر از سه روز حلال و جایز نیست، اما اگر علما سه روز که هیچ  اگر سال ها با هم قهر باشند هیچ اشکالی ندارد .

 

·  در گذشته بهشتی که در مسجد  به عنوان جایزه به مومنان وعده داده می شد متعلق به خدایی بود که می فرماید: «رحمتی وسعت کل شی» و چنان وسعت داشت که عرض آن با عرض آسمانها برابری می کرد.

·  اما امروز «العیاذبالله» خدای ملا چنان تنگ دست و بهشت او کوچک شده که جز برای ملا و مریدانش گنجایش ندارد و ملا از ترس اینکه در بهشت با کمبود جا مواجه شود عملا و قولا می گوید: هرکس با ما نیست برعلیه ما «نمایندگان خدا » است و باید با حربه ی فتوای تکفیر و تفسیق از میدان رانده شود .

 

·  در گذشته سلف صالح ما به دنبال پست و مقام نبودند چنانچه مشهور است امام ابوحنیفه منصب قضاوت امپراتوری عباسی را قبول نکرد و روزانه هشتاد شلاق را تحمل نمود و در نهایت در زندان به شهادت رسید.

·  اما امروز برخی چنان به محراب چسبیده است که اگر برای تغییر او ضرورتی  پیدا شود و خدای نکرده مسلح باشد شاید چندین نفر کشته شود تا امام مسجد جابجا  شود.

 

دوست عزیز! کمی فکر کن، مسلمانان یک زمانی دارای تاریخ طلایی بودند مساجد و علما هر یک مراکز و داعیان دین بودند اما چه شده که امروز مساجد و حوزه ها تبدیل به مراکز تجاری شدند و علما به جان هم افتادند و هرکس با درست کردن اسم و حزبی باعث جدایی از هم شدند؟

 

آیا رسول الله گفته است که گروه ناجی اخوانی ها و یا سلفی ها و یا حنفی ها و یا شافعی ها و یا شیعیان و یا صوفی ها ویا ... هستند؟ قطعنا این چنین نگفته است! بلکه رسول الله فرمود: ناجی کسی است که از من و از اصحاب من پیروی کند. پس به قرآن وسنت صحیح طبق فهم سلف صالح چنگ زنیم تا گمراه نشویم و از گذاشتن اسم روی یکدیگر و از تکفیر و تفسیق یکدیگر بپرهیزیم تا رستگار شویم.

شک کردن در دین

شاید برای برخی افراد این اتفاق افتاده باشد که در اصول دین، وجود خداوند، قرآن و... شک کرده و دچار تردید شده باشند. این پدیده بیشتر در بین جوانان اتفاق می افتد که با وسوسه های شیطانی در اصول دین دچار شک و تردید می شوند.

 اگر چنین حالتی برای کسی به وجود آمد نباید نگران شود، زیرا این یک امری طبیعی است و حتی شک گاهی خیلی هم خوب است و مقدمه‌ای بر یقین می شود چون انسان عاقل هر چیزی را سریع قبول نمی کند و هر ادعایی را بدون دلیل نمی پذیرد بلکه ابتدا کمی شک می کند و برای برطرف کردن شک خود به تحقیق و مطالعه می پردازد در نتیجه شک خود را تبدیل به یقین می کند.

  اما غالبا افراد در مقابل هر نوع جریان و پیامی که خودشان هم می‌دانند ضد دین است، تسلیم و مطیع می شوند، اما در مورد حقایق روشن دینی شک می کنند! یا برخی خیال می کنند که شک کردن در دین نوعی روشن فکری است به همین جهت بیشتر به دنبال شبهات و گروه های باطل ضد دینی هستند.

(به ادامه مطلب بروید)

ادامه مطلب ...

محل بستن دست ها در نماز

محل بستن دست در نماز یکی از مسائل اختلافی بین علماست.

 احناف می گویند: در نماز دست ها باید زیر ناف بسته شود و دلیل شان این روایت است: « أَنَّ عَلِیًّا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ مِنْ السُّنَّةِ وَضْعُ الْکَفِّ عَلَى الْکَفِّ فِی الصَّلَاةِ تَحْتَ السُّرَّةِ» (سنن ابی داود، ح:645) : (علی (رض) گفته است: از سنت های نماز گذاشتن دست روی دست زیر ناف می باشد)

 شوافع می گویند: دست ها باید روی سینه بسته شود که دلیل شان این حدیث است: «کان یضع یده الیمنی علی یده الیسری ثم یشد بهما علی صدره فی الصلاة» (سنن ابوداود، ح: 759) : (رسول الله در نماز دست راست را بر روی دست چپ می گذاشت و آنها روی سینه می بست.) البته احادیث دیگری به همین در (صحیح ابن خزیمه ح:479 ) و (مسند احمد ج3/ص172 ) روایت شده است.

(به ادامه مطلب بروید)

ادامه مطلب ...

حلول یا عدم حلول؟

سوال: عدم حلول الله تعالی در مخلوقات را از کتاب و سنت ثابت کنید؟ در این مورد کلامی از خودتون یا ائمه و غیره قبول نمی شود باید از قرآن و سنت ثابت کنید.

 

جواب: حلول الله متعال در مخلوقات یکی از عقاید انحرافی است که متاسفانه برخی از صوفیان به آن معتقد هستند و این عقیده اسلامی نیست و تمام مذاهب اسلامی حلول الله متعال در مخلوقات را رد کردند زیرا حلول یکی از عقاید مسیحیان است. مسیحیان بر مبنای آموزه‌های کتاب مقدس شان بر این باورند که خدای بزرگ در عیسی مسیح حلول کرده است؛ به عنوان مثال:

 

در انجیل یوحنا باب ۱۴ مکالمه‌ای بین حضرت عیسی (علیه السلام) و پیروانش صورت می‌گیرد. در قسمتی از این گفتگو حضرت عیسی در پاسخ به درخواست فیلیپُس که از وی خواهان «نشان» دادن «پدر» است می‌گوید:  «آیا باور نمی‌کنی  که من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخن هایی که من به شما می‌گویم از خود نمی‌گویم، لکن پدری که در من ساکن است، او این اعمال را می‌کند».

 

توماس میشل، کشیش و راهب کاتولیک در این باره می گوید: «برای فهمیدن رابطه‌ی عیسی و خدا می‌توان به مفهوم حلول و اتحاد در آثار صوفیان مراجعه کرد. با آنکه بیشتر مسلمانان این دو مفهوم را در عناصر اساسی سنت اسلامی قبول ندارند». (کلام مسیحی/ ترجمه‌: حسین توفیقی/ ص ۷۴)

 

به این ترتیب عقیده حلول الله بر مخلوقات یک عقیده ی غیراسلامی است.

 

اما اثبات عدم حلول الله متعال بر مخلوقات:

 

در هیچ آیه و حدیثی وجود ندارد که بیانگر حلول الله متعال بر مخلوقات باشد اما آنچه که از نصوص می توان فهمید این است که الله بر عرش و در آسمان است. از جمله آن دلایل می توان به نصوص ذیل اشاره کرد:

 

الف) الله متعال در هفت جای قرآن (طه / 5 ، اعراف/ 54، یونس / 3 ، فرقان / 59، سجده / 4 ، حدید / 4 ، رعد /2) استوا بر عرش را برای خود ثابت کرده است. به عنوان مثال در سوره طه آیه 5 می فرماید: «الرحمن علی العرش استوی»: ( الله بر عرش استیلا دارد).

 

ب) امام بخاری از عمران بن حصین روایت می کند که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم می فرماید: «کَانَ اللَّهُ وَلَمْ یَکُنْ شَیْءٌ غَیْرُهُ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ وَکَتَبَ فِی الذِّکْرِ کُلَّ شَیْءٍ وَخَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ» (صحیح بخاری/ ش: 3191) :(خداوند، وجود داشت و چیزی غیر از او، وجود نداشت و عرش خدا روی آب، قرار داشت. او تقدیر همه کائنات را در لوح محفوظ نوشت. و آسمان ها و زمین را آفرید).

 

ج) رسول الله خطاب به کنیزی فرمودند: « أین الله، قالت: فی السماء. قال: اعتقها فإنها مؤمنة» (صحیح مسلم/ ح1227): (خداوند در کجا قرار دارد؟ کنیز گفت: در آسمان. رسول الله فرمود: او را آزاد کنید چون که او مؤمن است).

 

همان طور که مشاهده کردید الله متعال صراحتا استوا بر عرش را برای خود ثابت کرد و در احادیث هم رسول الله بیان کرد که الله بر عرش و در آسمان است و این عقیده اهل سنت چنانچه امام مالک می گوید: «الإستواء معلوم و الکیف مجهول و الإیمان به واجب والسؤال عنه بدعة »: (الله بر عرش است، کیفیت آن مجهول است و ایمان داشتن به آن واجب و سؤال نمودن در مورد آن بدعت است).

اما نکته ی دیگر این که در حدیث آمده است که رسول الله فرموده است الله متعال در ثلث آخر هر شب به آسمان دنیا نزول می کند: «یَتَنَزَّلُ رَبُّنَا تَبَارَکَ وَتَعَالَى کُلَّ لَیْلَةٍ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا، حِینَ یَبْقَى ثُلُثُ اللَّیْلِ الآخِرُ...»: (پروردگار متعال ما ثلث آخر هر شب به آسمان دنیا می آید...». (صحیح بخاری/ش:6321)

 

اگر الله متعال در مخلوقات حلول می کند پس نزول چه معنا دارد؟ لذا عقیده حلول با نصوص در تضاد است.

 

حلول یعنی: فرود آمدن و نازل شدن در محلی. بر همین اساس مسیحیان و برخی از صوفیان معتقدند الله در مخلوقات حلول می کند. یعنی الله در مخلوقی مثلا انسان فرود می آید. چنانچه حلاج ادعا کرد که الله در من حلول کرده است به همین خاطر ندای "أنا الحق" یعنی من خدا هستم، سرداد که در نهایت توسط علمای آن زمان به خاطر این ادعا و عقیده اش تکفیر و اعدام شد.

 

در واقع کسانی که معتقد به حلول الله متعال بر مخلوقات هستند هیچ دلیل معتبری از قرآن و احادیث ندارند و رسول الله و صحابه هرگز معتقد به این نبودند که الله بر مخلوقات حلول می کند و این عقیده در اسلام ریشه ای ندارد بلکه این عقیده مسیحیان و برخی از صوفیان است.