طلاق ثلاثه و مساله حلاله کردن

 یکی از مسایلی که این روزها باعث نگرانی خانواده­ ها و مسئولان شده است، مسئله­ ی طلاق است که متاسفانه هر چه جلوتر می ­رویم آمار طلاق در جامعه هم بالا می ­ورد و هر چند وقت شاهد آماری بسیار ناراحت کننده از رشد طلاق هستیم.اما مسئله ­ای که بیشتر از همه سبب ناراحتی و از بین رفتن کانون گرم خانواده می ­شود بحث طلاق ثلاثة است که متاسفانه برخی از علما در مسئله­ ی طلاق ثلاثه کوتاهی می ­کنند و با دادن فتواهای نادرست و اکتفا کردن به چند کتاب فقهی و بدون از تحقیق و بررسی این مساله، سبب فرو پاشی خانواده­ ها می شوند و زن را بر شوهر به راحتی حرام می ­کنند.

به عنوان مثال می­ گویند: اگر شخصی به زنش بگوید: تو طلاقی تو طلاقی تو طلاقی زن بر مرد حرام می ­شود و دیگر هیچ گونه راه بازگشتی برای مرد وجود ندارد مگر این که زن با یک مردی ازدواج کند و بعد از نزدیکی آن مرد او را طلاق دهد در این صورت زن می ­تواند دوباره با شوهر اولش ازدواج کند.

دو اشکال در این مسئله و فتوا وجود دارد:

هنگام تعارض بین دو نص چه باید کرد؟

 تعارض بین دو دلیل یعنی این که در مورد یک مساله دو آیه یا دو حدیث وجود دارد، اما هریک از دلایل مخالف هم هستند.

به عنوان مثال: ابن عباس روایت کرده است: ( رسول الله با میمونه ازدواج کرد در حالی که رسول الله برای حج احرام بسته بود) اما ابورافع و خود میمونه روایت کرده اند: (رسول الله با میمونه ازدواج کرد در حالی که احرام نداشت) حال بین این دو روایت تعارض وجود دارد، ابن عباس می گوید رسول الله هنگام ازدواج احرام داشت ( محرم بود)، ابورافع و میمونه می گویند رسول الله محرم نبود. زمانی که بین دو دلیل تعارض وجود داشت و هر یک از ادله هم صحیح بود، برای مجتهد 4 راه وجود دارد:

اهمیت تربیت روح

بین جسم و روح شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. یکی از شباهت های جسم و روح این است که؛ همان طور که جسم نیاز به غذا دارد روح هم نیاز به غذا دارد. اگر جسم گرسنه شود مشکلاتی را به وجود می آورد اگر روح هم گرسنه شود خطراتی را می آفریند. در این نوشتار می خواهیم به اهمیت تغذیه روح بپردازیم. 

اکراه و اجبار

اکراه از جمله عوارضی است که توسط انسان کسب می شود یعنی انسان در به وجود آمدن آن اختیار دارد اما در به وجود آمدن آن خود شخص دخالت و اختیاری ندارد بلکه فردی دیگر آن شخص را مجبور به انجام آن کار می کند. اکراه یکی از مباحث اصول فقه است که در این پست می خواهم در مورد این مساله مطالبی را خدمت شما ارائه دهم.

اصولی ها برای اکراه تعریف های زیادی کرده اند که همه ی آن تعریف ها به یکدیگر نزدیک هستند.  

نرسیدن احادیث به مجتهدین

سوال: آیا ممکن است در مورد مساله ای حدیثی به امام ابوحنیفه و یا ائمه ی دیگر نرسیده باشد؟

جواب: بله. ممکن است که حدیثی به امام ابوحنیفه و دیگر ائمه نرسیده باشد و ایشان نسبت به برخی از احادیث بی اطلاع بودند و این مساله توهین به مقام علمی امام ابوحنیفه محسوب نمی شود زیرا انسان نمی تواند به تمامی نصوص اشراف داشته باشد و این یک امر طبیعی است و این مساله تنها برای امام ابوحنیفه نبوده است بلکه بسیاری از ائمه و حتی اصحاب رسول الله از بعضی از احادیث بی خبر بودند. به چند روایت توجه کنید: