خارجی کسیت؟

معنای لغوی: "خارجى" از "خروج" گرفته شده است و به معناى یورش، شورش، طغیان و... می باشد. (آذرتاش و آذرنوش/ ص:250)

معنای اصطلاحی: جمع آن "خوارج" است که در اصطلاح به فرقه ای گفته می شود که بر امام على علیه السلام و رضی الله عنه خروج کردند و کسانی را که ضد حاکم قیام می کنند را «خوارج» مى‏گویند. (آذرتاش و آذرنوش/ص:251 و فرهنگ لاروس/ ج1/ ص 881)

خوارج در مقابل جماعت است و در احادیث جماعت به دو معنا آمده است:

(به ادامه مطلب بروید)

  ادامه مطلب ...

آیا اختلاف رحمت است؟

  بسیاری از علما و مبلغان دین بر این باورند که اختلاف مسلمانان و علما رحمت است و برای این سخن خود به این روایت استناد می کنند که رسول الله فرموده است: «اختلاف أمتی رحمة»: ( اختلاف امت من رحمت است).
به همین جهت تصمیم گرفتم تحقیقی روی این روایت انجام دهم و مطالبی در این خصوص بنویسم. امید است که مفید واقع گردد.
این حدیث از دو جهت مردود است:

(به دامه مطلب بروید)

ادامه مطلب ...

حیات دنیوی یا برزخی؟

یکی از مسایل اختلافی که بعد از گذشت عصر رسول الله و صحابه بین امت اسلام به وجود آمد، مساله ی زنده بودن رسول الله صلی الله علیه و سلم می باشد. همه ی مسلمانان معتقدند که انبیاء در قبرشان زنده هستند اما زنده بودن و حیات آنها چگونه است مورد بحث است.

عده ای معتقدند انبیاء در قبرشان حیات برزخی دارند و در مقابل گروهی ادعا می کنند که انبیاء در قبرشان زنده هستند و حیات دنیوی دارند که در واقع چنین ادعایی صحیح و قابل قبول نیست و صحیح همین است که بگوییم انبیاء حیات برزخی دارند. به همین جهت در این نوشتار قصد دارم به بررسی این مساله بپردازم.

قبل از پرداختن به این بحث لازم است بدانیم کسانی که مساله حیات دنیوی انبیاء در قبرشان را مطرح می کنند، به احادیثی از جمله این حدیث «الأنبیاء أحیاء فی قبورهم یصلون» (مسند أبی یعلى/ ش:3425): «پیامبران در قبرهایشان زنده هستند و نماز می خوانند» و... استناد می کنند که برخی از دلایل شان ضعیف و برخی هم مانند همین حدیثی که به آن اشاره کردم صحیح است.  ادامه مطلب ...

پاسخ به شبهات ملحدین

همان طور که در مقاله "آتئیست یا اتئیسم چیست" گفتم قصد دارم إن شاء الله به شبهات ملحدین پاسخ دهم اما قبل از طرح شبهات و پاسخ به آنها لازم دانستم نکته ای را پیرامون کلمه "شبهه" عرض کنم.

در ابتدا باید بدانیم که شبهه به چه معناست؟

امیرمومنان علی رضی الله عنه و علیه السلام در مورد کلمه "شبهه" می فرماید: «وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ اَلشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ اَلْحَقَّ»: (شبهه را به خاطر این شبهه نامیدند چون شباهت به حق دارد ). (نهج البلاغه/ خطبه 38 و شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید/ ج1ص، 607)

توضیح: کسی که بر راه و روش باطل است طوری سخنان خود را تنظیم می کند که مردم آن سخن را حق می پندارند در حالی که حقیقت چیز دیگری است.

به همین جهت چون سخنان اهل باطل شبیه به سخنان حق است به آن «شبهه» می گویند و به سخنانی که مردم را به حق می رساند « دلیل» گفته می شود .

شبهه می تواند توسط افراد و تفکرات مختلفی مطرح شود اما گاهی شبهات پا را فراتر می گذارد تا جایی که برخی از ملحدین وجود خدا را زیر سوال می برند و آیات قرآن را با یکدیگر متناقض می دانند که إن شاء الله قصد دارم به بررسی شبهات و پاسخ به آنها بپردازم.

(به ادامه مطلب بروید)

ادامه مطلب ...

نقد کردن جرم و توهین نیست

همه ی ما موظف هستیم که به عقائد وافکار یکدیگر احترام بگذاریم اما این نکته را باید متذکر شوم که انتقاد کردن به معنای توهین نیست چرا که اگر انتقاد براساس پایه های علمی و به دور از فحاشی، اهانت و تکفیر باشد نه تنها ایرادی ندارد بلکه باعث پیشرفت جامعه ی اسلامی می شود واین موضوع را شما در عصر سلف صالح زیاد می بینید.

چنانچه در عصر ائمه ی اربعه می بینیم که شاگردان یک مکتب، بنیان گذار آن مکتب را مورد نقد قرار می دادند و یکدیگر را با ارائه دلائل نقد می کردند و این برای آنها عیب نبود و این مساله هم توهین و بی احترامی نسبت به بزرگان و استادانشان محسوب نمی شد برخلاف باور عده ای که می گویند نباید روی حرف بزرگان و ائمه حرفی زد و نقد اشتباهات بزرگان و علما را یک جرم و توهین می دانند.

درحالی که امام ابویوسف و امام محمد در یک سوم مذهب یا بیش از آن با امام ابوحنیفه مخالف بودند و با ارائه ی دلیل نظریات یکدیگر را مورد نقد قرار می دادند و این اختلاف و نقدهای آنها سبب دوری و دشمنی آنها نشد بلکه باعث پیشرفت شان هم شد و امام ابوحنیفه هم شاگردانش را به خاطر مخالفت با وی از کلاس اخراج نکرد و به آنها برچسب نزد و آنها را منحرف خطاب نکرد.

به همین جهت این موضوع سبب شد تا علوم شرعی و احکام فقهی به جایی دست یابد که حتی بعد از گذشت بیش از هزار سال  آراء و نظریات آن بزرگ مردان مورد استفاده وتوجه علما و اندیشمندان قرار گیرد. آری عصر ائمه ی اربعه عصر پیشرفت علمی بود که شاید جهان اسلام تا قیامت هم چنین عصری را تجربه نکند.

اما متاسفانه در برخی حوزه ها که ادعای پیروی از مذاهب و ائمه اربعه را دارند مشاهده شده است که طلاب را به خاطر مباحث علمی و اختلاف نظرهای فقهی که با استادش داشته است، با برچسب های مختلف مورد توهین قرار داده و آنها را اخراج کرده اند در حالی که امام ابوحنیفه رحمه الله با شاگردانش در مسایلی که با یکدیگر اختلاف داشتند چنین برخوردی نکرد.

رحمهم الله تعالی و رضی الله تعالی عنهم.

جایگاه آرای علما در مقابل قرآن و حدیث

همه ی ما می دانیم که آرای اجتهادی علما غیر قابل مقایسه با قرآن و سنت است. زیرا:

* ممکن است در بین آرای علما اشتباهی باشد اما وجود اشتباه در ادله ی شرعی غیرممکن است.

* ادله ی شرعی حجت الله برهمه ی بندگان است در حالی که آرای علما چنین جایگاهی را ندارد و ممکن است نظر و رأی عالمی گاهی پذیرفته شود و گاهی پذیرفته نشود.

چنانچه امام مالک رحمه الله در مسجد النّبی هنگام تدریس گاهی با اشاره به قبر رسول الله می فرمود: « کلّ احدٍ یؤخذُ مِن قوله و یترک الّا صاحب هذا القبر» : ( سخن هر کسی  ممکن است پذیرفته یا رد شود جز سخن صاحب این قبر). (الطبقات الکبری، ج1/ص39)

همچنین مجاهد ابن جُبیر رحمه اللّه که از تابعین بوده است می گوید: « لیس احدٌ مِن خلقِ اللّهِ عزَّ و جَلَّ الا یؤخَذُ مِن قوله و یُترک الا النبیّ» : ( هیچ آفریده ای  از  مخلوقات خدای  بزرگ  نیست مگر آن که می توان گفتار او را پذیرفت یا رد کرد جز پیامبر خدا). (الطبقات الکبری ج 1/ ص 39)

به این ترتیب اگر یک عالمی فتاوایش به هر دلیلی خلاف آیه و یا حدیث صحیح بود در این صورت رأی و فتوای آن عالم ترک و به حکم الله و رسول عمل می شود.

خداوند سبحان می فرماید: «أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ »(البقره/ 134): (آن ها امتی هستند که زمانه ی آن ها سپری شده است، نتیجه ی عمل شان به آنان می رسد، و نتیجه عمل شما به خودتان می رسد، و شما در باره ی عملکرد آنان پرسش نخواهید شد).

و در جای دیگر می فرماید: «فإن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ » (النساء/ 59): (چنانچه در مسأله ای اختلاف کردید، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید، برای رفع اختلاف به خدا و رسول مراجعه کنید).

 خلاصه: هیچ کس حق ندارد با پذیرفتن رای یک نفر به مخالفت با حدیث صحیح برخیزد، چنانچه ابن عباس  رضی الله عنهما سؤال یک نفر را با استناد به یک حدیث جواب داد و آن مرد گفت: ابوبکر و عمر چنین می گویند: ابن عباس در پاسخ گفت: (نزدیک است که از آسمان بر شما سنگ ببارد من می گویم: رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین فرموده است و شما می گویید: ابوبکر و عمر چنین گفته اند!!)

خدایا! به ما درک و فهم صحیح از دین عنایت فرما و ما را عامل به آیات و احادیث صحیح بگردان و تعصب بیجا را از ما دور بفرما

حجاب و اهمیت آن

اسلام دین عفت و حیا است به همین جهت اسلام برای جلوگیری از فساد و گناه به زنان دستور حجاب داده است تا از نگاه مردان نامحرم دور باشند و خود را در برابر مردان بیگانه آرایش و تزئین نکنند.

در حدیثی رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: «إنَّ المرأة عورة فإذا خرجت استشرفها الشیطان وأقرب ما تکون من وجه ربها وهی فی مقر بیتها»: (زن عورت است و هنگامی که از خانه بیرون می رود شیطان او را زینت و آرایش می دهد و نزدیک ترین جا به خدایش درون خانه اش می باشد). (صحیح ابن خزیمة/ ش:1685 و...)

(به ادامه مطلب بروید)

ادامه مطلب ...

خطر گفتن حدیث موضوع

محدثین معتقدند استدلال به حدیث ضعیف در اعتقادات، احکام و حتی در باب فضایل اعمال جایز نیست دیگر چه برسد به حدیث موضوع!

زیرا خود رسول الله نسبت دادن دورغ  به ایشان را تحریم و برای چنین شخصی وعده ی جهنم را داده است.

رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیثی می فرماید: «لاَ تَکْذِبُوا عَلَیَّ ، فَإِنَّهُ مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ فَلْیَلِجِ النَّار» (متفق علیه) : (برمن دورغ نبندید زیرا کسی که به من دروغی را نسبت دهد در جهنم خواهد بود).

و در حدیث دیگر می فرماید: «مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّدًا فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ» (مفق علیه) : (کسی عمدا دروغی را به من نسبت دهد جایگاه خودش را باید در جهنم آماده کند).

عبدالفتاح ابوغده در توضیح این مطلب می نویسد: «نسبت دادن سخن دروغ به رسول الله حرام است و در حرام بودن آن هیچ اختلافی نیست و فرقی هم نمی کند که در باب احکام باشد یا غیر احکام مانند: تشویق کردن به عبادت یا ترساندن شخص از انجام گناه یا به خاطر نصیحت کردن و... همگی این ها حرام است و از گناهان کبیره به شمار می رود. اما کرامیه که یک فرقه ی بدعتی است، معتقدند گفتن حدیث موضوع  برای ترغیب و ترهیب جایز است و عده ی زیادی از جاهلان که ادعای زاهد بودن را هم دارند، از این کلام فرقه ی کرامیه پیروی کردند». (لمحات من تاریخ السنة و علوم الحدیث، ص84)

 

خلاصه: اگر کسی ندانسته حدیث موضوعی را به رسول الله نسبت دهد امید است الله متعال او را مورد عفو قرار دهد و او را ببخشد.

 

اما اگر کسی می داند که فلان حدیث موضوع است اما باز هم ادعا می کند که آن حدیث موضوع سخن رسول الله است و به آن استناد می کند و این کار را حلال هم می داند، قطعنا چنین شخصی کافر است و رسول الله به چنین شخصی وعده ی جهنم را داده است.