خارجی کسیت؟

معنای لغوی: "خارجى" از "خروج" گرفته شده است و به معناى یورش، شورش، طغیان و... می باشد. (آذرتاش و آذرنوش/ ص:250)

معنای اصطلاحی: جمع آن "خوارج" است که در اصطلاح به فرقه ای گفته می شود که بر امام على علیه السلام و رضی الله عنه خروج کردند و کسانی را که ضد حاکم قیام می کنند را «خوارج» مى‏گویند. (آذرتاش و آذرنوش/ص:251 و فرهنگ لاروس/ ج1/ ص 881)

خوارج در مقابل جماعت است و در احادیث جماعت به دو معنا آمده است:

(به ادامه مطلب بروید)

  معنای اول: در حدیث آمده است: «علیکم بالجماعة»: (بر شما لازم است که با جماعت باشید).

توضیح: بر ما لازم است که بر حق جمع شویم و پیروی از سنت را لازم بدانیم پس اگر کسی از سنت خارج شد بی شک که از جماعت خارج شده است و کسی که از جماعت مسلمین جدا شود گویا از حق جدا شده است و کسی که از حق جدا شود گویا از دین خارج شده است.

معنای دوم: در حدیث دیگر آمده است: «فالزم جماعة المسلمین وإمامهم»: (جماعت مسلمانان و امام آنها را لازم بگیر).

توضیح: لازم است که فرد مسلمان از امامی که توسط امت اسلامی انتخاب شده است اطاعت کند و اگر کسی از فرمان و اطاعت حاکم یا امام سرپیچی کند، سبب خروج او از جماعت مسلمین می شود و کسی که بر علیه امام منتخب خروج کند به او خارجی و گروهی را که بر امام و حاکم منتخب از سوی مسلمانان خروج کنند، به آنها خوارج گفته می شود.

در اصل خوارج کسانی بودند که در زمان خلافت امیرالمومنین علی علیه اسلام و رضی الله عنه به خاطر قضیه ی تحکیم از اطاعت امام برحق و منتخب (علی) سرپیچی کردند و بر علیه ایشان شورش و خروج کردند به همین جهت به آنها خوارج گفتند.

به این ترتیب هرکسی را که بر ضد امامى خروج کند که جماعت بر امامت او اتفاق کرده باشند را خارجى مى‏گویند حال فرقی نمی کند این خروج در عصر صحابه بر ضد ائمه راشدین باشد یا پس از آنها بر ضد تابعین یا سایر حکام اسلامى باشد.

نکته: جماعت به معنای اکثریت نیست چنانچه برخی این چنین گمان می کنند. منظور از جماعت کسانی است که بر آنچه که حق است اتفاق نظر دارند حال شاید این جماعت چند نفر باشد یا ملیون ها نفر باشد لذا اکثریت معیار حق بودن نیست. چون اگر اکثریت ملاک حق بودن باشد پس باید گفت مسیحیان که بیشترین جمعیت را در جهان دارند، بر حق هستند!؟

به همین جهت خداوند در قرآن می فرماید: « فَقَلِیلاً مَّا یُؤْمِنُونَ» (بقره/88): (و کمتر ایمان می آورند).

یا در جای دیگر می فرماید: «فَلاَ یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِیلاً» (نساء/46): (جز شمار اندکی ایمان نمی آورند).

همان طور که مشاهده کردید الله متعال تعداد افرادی که ایمان می آورند را با کلمه "قلیلا" بیان کرد و از کلمه "کثیرا" استفاده نکرد. به این ترتیب ممکن است تعداد جماعت بر حق کم یا زیاد باشد اما زیادی و کثرت نشانه ی حق بودن نیست.

همان طور که در پست قبل گفتیم هرکسی را که بر ضد امامى خروج کند که جماعت بر امامت او اتفاق کرده باشند را خارجى مى‏گویند اما متاسفانه در عصر حاضر برخی از متعصبین افرادی را که از یک مذهب یا امام مشخص پیروی و به اصطلاح تقلید نمی کنند بلکه براساس دلیل قوی و معتبر از ائمه، علما و مذاهب اسلامی پیروی می کنند را خارج از دین می دانند و به آنها خوارج می گویند.

این در حالی است که تنها تقلید کردن از یک مذهب یا فرد معین صحیح نیست بلکه باید به همه ی آراء فقها و علما توجه شود و قول صحیح را پذیرفت. زیرا هر فرد عاقلی تمام حقایق در یک مذهب و تنها در سخنان یک امام جمع نشده است و ممکن است گاهی اوقات حقیقت در مذهبی دیگر و در سخن امامی دیگر باشد لذا تنها تقلید کردن از یک امام یا مذهب سبب جا ماندن از خیلی چیزها می شود.

واین نوع پیروی از دین و شریعت در خیرالقرون به چشم می خورد به طوری که  در دوران صحابه و تابعین هرگاه برای کسی مساله یا حادثه ای به وجود می آمد و به شناخت حکم شرع آن نیاز پیدا می کرد به کسی که از نظر او عالم معتبری بود مراجعه و درباره ی آن از وی سئوال می کرد و هیچ کس از بزرگان و عالمان قرون برتر تقلید کردن از یک عالم معین در تمام آراء و اقوالش واجب نکرده است و حتی شاگردان ائمه ی چهارگانه در بسیاری از مسائل با اساتید و امامان خود مخالفت کرده اند و نقل شده که امام محمد بن حسن شیبانی و امام ابویوسف رحمهما الله که شاگردان برتر امام ابوحنیفه رحمه الله بودند تقریبا در یک سوم مذهب یا بیش از آن با امام و استادشان مخالفت کرده اند که این حقیقت برای کسی که از کتاب های فقهی آگاهی دارد مساله ی روشنی است. (ردالمحتار/ ج1/ ص72 ) و (حجة الله البالغة/ ج1/ ص438)

و همچنین از ائمه چهارگانه و علما نقل شده است در صورتی که سخن و فتوای آنها با حدیث صحیح مخالف بود سخن آنها را ترک و به حدیث صحیح عمل شود. به عنوان مثال:

ابن عابدین می گوید: (هرگاه به حدیث صحیحی دست یافتید که مخالف مذهب شما بود حدیث را بگیرید زیرا آن حدیث مذهب شماست و این عمل شما را از حنفی بودن بیرون نخواهد کرد زیرا خود امام ابو حنیفه فرموده است: «اذا ﺻﺢ اﻟﺤﺪﻳﺚ ﻓﻬﻮ ﻣﺬﻫﺒﻲ: حدیث صحیح مذهب من است» واین مسئله را امام عبدالبر و دیگران نقل کرده اند). (رد المحتار/ ج1/ص63) و (رسم المفتی/ ج1/ص4)

ملا علی قاری حنفی می گوید: «لا یجب علی أحد من هذه الأمة أن یکون حنفیا أو شافعیا أو مالکیا أو حنبلیا»: ( بر هیچ یک از افراد این امت واجب نیست که حنفی یا شافعی یا مالکی یا حنبلی باشد). (معیار حق/ ص75)

حال با توجه به این توضیحاتی که داده شد باز هم می توان ادعا کرد: کسانی که از قول صحیح و حدیث صحیح و از همه ی مذاهب اسلامی پیروی می کنند خوارج هستند؟

اگر جواب مثبت است پس العیاذبالله شاگردان ائمه که در برخی مسایل با استاد و امام خودشان مخالفت کردند و همچنین ابن عابدین که می گوید عمل کردن به حدیث صحیح حتی اگر مخالف مذهب باشد شخص را از مذهبش خارج نمی کند... خوارج و از دین خارج هستند!!!

خواننده گرامی

بر هر مسلمانی لازم است که از حق پیروی کند اگرچه آن مساله خارج از مذهب و سخن امام مذهبش باشد و باید بدانیم که پیروی از همه ی علما، مذاهب اسلامی، احادیث صحیح و دلیل قوی و معتبر سبب خروج از دین نمی شود چنانچه برخی این چنین گمان می کنند بلکه این نوع پیروی سبب می شود که به تمام دین عمل شود.

درخانه گر کس است همین یک حرف بس است.

امید وارم که الله متعال به ما فهم صحیح از دین عنایت کند و تعصب بیجا را از ما دور کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد