محل بستن دست ها در نماز

محل بستن دست در نماز یکی از مسائل اختلافی بین علماست.

 احناف می گویند: در نماز دست ها باید زیر ناف بسته شود و دلیل شان این روایت است: « أَنَّ عَلِیًّا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ مِنْ السُّنَّةِ وَضْعُ الْکَفِّ عَلَى الْکَفِّ فِی الصَّلَاةِ تَحْتَ السُّرَّةِ» (سنن ابی داود، ح:645) : (علی (رض) گفته است: از سنت های نماز گذاشتن دست روی دست زیر ناف می باشد)

 شوافع می گویند: دست ها باید روی سینه بسته شود که دلیل شان این حدیث است: «کان یضع یده الیمنی علی یده الیسری ثم یشد بهما علی صدره فی الصلاة» (سنن ابوداود، ح: 759) : (رسول الله در نماز دست راست را بر روی دست چپ می گذاشت و آنها روی سینه می بست.) البته احادیث دیگری به همین در (صحیح ابن خزیمه ح:479 ) و (مسند احمد ج3/ص172 ) روایت شده است.

(به ادامه مطلب بروید)

 محل بستن دست در نماز یکی از مسائل اختلافی بین علماست.

 احناف می گویند: در نماز دست ها باید زیر ناف بسته شود و دلیل شان این روایت است: « أَنَّ عَلِیًّا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ مِنْ السُّنَّةِ وَضْعُ الْکَفِّ عَلَى الْکَفِّ فِی الصَّلَاةِ تَحْتَ السُّرَّةِ» (سنن ابی داود، ح:645) : (علی (رض) گفته است: از سنت های نماز گذاشتن دست روی دست زیر ناف می باشد)

 شوافع می گویند: دست ها باید روی سینه بسته شود که دلیل شان این حدیث است: «کان یضع یده الیمنی علی یده الیسری ثم یشد بهما علی صدره فی الصلاة» (سنن ابوداود، ح: 759) : (رسول الله در نماز دست راست را بر روی دست چپ می گذاشت و آنها روی سینه می بست.) البته احادیث دیگری به همین در (صحیح ابن خزیمه ح:479 ) و (مسند احمد ج3/ص172 ) روایت شده است.

 

بررسی دلایل دو گروه

 دلیل احناف در این مساله ضعیف است و این را خود علمای احناف پذیرفته اند.

 به عنوان مثال در کتاب "الهدایة، تالیف: ابوالحسن علی بن ابوبکر الفرغانی المرغیانی" - که یکی از کتاب های فقهی معروف و مشهور احناف می باشد و الان هم در تمامی حوزه های علمیه احناف تدریس می شود –کتاب الصلوة ج 1 ، ص100 در حاشیه 20 علامه محمد عبدالحی لکنوی در توضیح بستن دست ها زیر ناف می گوید: (أن من السنة وضع الیمین علی الشمال تحت السرة ضعیف متفق علی ضعفه کذا قال النووی) : (گذاشتن دست ها زیر ناف ضعیف است و برضعف آن همه موافقند چنان چه امام نووی آن را گفته است).

 توجه: در پایان این پست اقوال علمای احناف پیرامون ضعیف بودن بستن دست زیر ناف و صحیح بودن بستن دست روی سینه خواهد آمد.

 

از آنجایی که بستن دست ها در نماز زیر ناف ضعیف است و شکی در آن نیست اما برخی از احناف مدعی شدند که احادیثی که بیانگر محل بستن دست ها در نماز است، مضطرب هستند به همین جهت هر دو دلایل ضعیف هستند. یعنی همان طور که بستن دست زیر ناف ضعیف است، بستن دست ها روی سینه هم ضعیف است که این سخن شان بدون دلیل است.

 

اگر به تعریف حدیث مضطرب مراجعه کنیم می بینیم که این سخن از نظر علم حدیث رد است. زیرا مضطرب به حدیثی می گویند که به شکل های مختلف روایت شده باشد و با یکدیگر متعارض باشند به طوری که تمام آن روایات در قوت با یکدیگر مساوی باشند که امکان ترجیح هم وجود نداشته باشد. (علوم الحدیث، 94-93 و التقریب مع التدریب، 1/262)

  در حالی که حدیث بستن دست زیر ناف ضعیف است و از نظر قوت با حدیث بستن دست روی سینه مساوی نیست و همچنین دلایل و شواهد نشان می دهد که بستن دست ها روی سینه صحیح است.

 چطور یکی حدیث ضعیف با حدیث صحیح می تواند در تعارض و مضطرب باشد؟؟؟

  به این ترتیب در احادیث بستن دست روی سینه هیچ گونه اضطرابی وجود ندارد. به همین جهت در این پست به بحث و بررسی صحت حدیث بستن دست روی سینه خواهیم پرداخت.

  

برخی به حدیث وائل بن حجر -«صَلَّیْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَوَضَعَ یَدَهُ الْیُمْنَى عَلَى یَدِهِ الْیُسْرَى عَلَى صَدْرِهِ» (صحیح ابن خزیمه، ش 479): (با پیامبر خدا نماز خواندم دست راستش را بر دست چپ و بر سینه گذاشت)- اعتراض کرده و گفته اند:

  مومل بن اسماعیل در این حدیث تفرد دارد و این حدیث مخالف حدیث صحیح مسلم -«أَنَّهُ رَأَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَفَعَ یَدَیْهِ حِینَ دَخَلَ فِی الصَّلَاةِ کَبَّرَ، - وَصَفَ هَمَّامٌ حِیَالَ أُذُنَیْهِ - ثُمَّ الْتَحَفَ بِثَوْبِهِ، ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ الْیُمْنَى عَلَى الْیُسْرَى»: (از وائل بن حجر روایت است که پیامبر را دیده است هنگامی‌ که نماز را شروع می‌کرد، دست‌‌‌هایش را بلند کرد، تکبیر ‌گفت – همام (راوی) بلند کردن دست‌ها تا برابر گوش‌ها را توصیف نمود- سپس لباسش را به خود پیچید و دست راست را بر دست چپ ‌نهاد)- است، که در این حدیث لفظ (علی صدره) وجود ندارد.

 

در جواب به این اعتراض باید بگویم:

 

1- مومل بن اسماعیل اگرچه سییء الحفظ است اما ثقه هست و تفرد فرد ثقه مورد قبول هست.

 

ذهبی می‌ گوید: مؤمل بن إسماعیل از اهالی بصره و ثقه بود. (العبر فی خبر من غبر؛1/274)

 

یحیى بن معین می‌گوید: مؤمل بن اسماعیل ثقه است. (الجرح والتعدیل ،8/ 374/ ش:1709)

 

2- حدیث  ابن خزیمه و مومل بن اسماعیل همان حدیث مسلم است.

 حافظ ابن حجر می گوید: «حَدِیث إِن من السّنة وضع الْیَمین عَلَى الشمَال تَحت السُّرَّة أَبُو دَاوُد من طَرِیق أبی جُحَیْفَة عَن عَلّی قَالَ السّنة وضع الْکَفّ عَلَى الْکَفّ تَحت السُّرَّة وَإِسْنَاده ضَعِیف ویعارضه حَدِیث وَائِل بن حجر قَالَ صلیت مَعَ النَّبِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم َ فَوضع یَده الْیُمْنَى عَلَى یَده الْیُسْرَى عَلَى صَدره أخرجه ابْن خُزَیْمَة وَهُوَ فِی مُسلم دون قَول عَلَى صَدره»: این حدیث همان حدیثی است که امام مسلم در صحیحش بدون لفظ «علی صدره» روایت کرده است. (الدرایة فی تخریج أحادیث الهدایة ،1/ 128)

 از ظاهر سخن ابن حجر چنین فهمیده می شود که متن و سند ابن خزیمه همان است که مسلم بدون ذکر محل نهادن دست‌‌‌ها (علی صىره) آورده است و می گوید حدیث تحت السره با حدیث وائل بن حجر در تعارض است. اگر حدیث ابن خزیمه ضعیف می بود ابن حجر حتما می گفت این حدیث ضعیف است. پس این حدیث نزد محدثین مورد قبول و صحیح هست.

 

3) برای حدیث مومل بن اسماعیل شواهدی وجود دارد که آن را تقویت می کند.

 * حدیث طاووس: « کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ «یَضَعُ یَدَهُ الْیُمْنَى عَلَى یَدِهِ الْیُسْرَى، ثُمَّ یَشُدُّ بَیْنَهُمَا عَلَى صَدْرِهِ وَهُوَ فِی الصَّلَاةِ»: (طاووس روایت می‌کند که رسول الله در نماز دست راست را بر دست چپ می‌گذاشت و بر سینه می‌بست). (سنن ابی داود/ ش:759)

 نکته: این حدیث مرسل و صحیح هست و حدیث مرسل نزد همه ی احناف حجت است.

 * حدیث هلب طائی: «رَأَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَنْصَرِفُ عَنْ یَمِینِهِ وَعَنْ یَسَارِهِ، وَرَأَیْتُهُ، قَالَ، یَضَعُ هَذِهِ عَلَى صَدْرِهِ» وَصَفَّ یَحْیَى: الْیُمْنَى عَلَى الْیُسْرَى فَوْقَ الْمِفْصَلِ»: (قبیصه بن هلب طائی رضی‌الله‌عنه می ‌گوید: پیامبر را دیدم که (با اشاره به دست‌‌‌ها) این‌ها را روی سینه می ‌گذاشت. یحیی (راوی) با گذاشتن دست راست روی مفصل دست چپ روش گذاشتن دست‌ها را توصیف نمود). (مسند أحمد/ ش: 21967)

  

4) محدثین و علما به ویژه علمای احناف حدیث ابن خزیمه را صحیح می دانند که برای طولانی نشدن مطلب به چند مورد از اقوال علمای حنفی اشاره می کنم:

 * علامه عینی حنفی در (عمدة القاری شرح صحیح البخاری ،5/ 279) و (شرح أبی داود،3/ 355) در مورد محل بستن دست ها در نماز مطالبی را آورده است و احادیث بستن دست روی سینه را ذکر کرده است و از ضعف و اضطراب آنها سخنی نگفته است اما در مورد بستن دست ها زیر ناف علت ضعف سند آن را مورد بررسی قرار داده است. به عنوان مثال در بررسی سند این روایت «السنةُ وضع الکَف على الکَف فی الصلاة تحت السرة» می گوید: «وعبد الرحمن بن إسحاق... قال أحمد: لیس بشیء، منکر الحدیث. وقال ابن معین: ضعیف لیس بشیء. وقال أبو حاتم: ضعیف الحدیث، منکر الحدیث، یکتب حدیثه ولا یحتج به. وقال أبو زرعة: ِ لیس بقوی. وقال البخاری: فیه نظر» و در مورد راوی دیگر این سند می گوید: «وزیاد بن زید السوائی الأعسم... قال الذهبی: لا یعرف. وقال أبو حاتم: مجهول).

 اگر حدیث بستن دست روی سینه ضعیف می بود و یا مضطرب می بود حتما علامه عینی در مورد آنها سخن می گفت، چنانچه احادیث زیر ناف را مورد بررسی قرار داد و علت ضعف آن را بیان کرد.

 *علامه سندی حنفی در(حاشیه سنن ابن ماجه، 1/ 270) پس از ذکر احادیث بستن دست روی سینه می گوید: «وَبِالْجُمْلَةِ فَکَمَا صَحَّ أَنَّ الْوَضْعَ هُوَ السُّنَّةُ دُونَ الْإِرْسَالِ ثَبَتَ أَنَّ مَحَلَّهُ الصَّدْرُ لَا غَیْرَ وَأَمَّا حَدِیثُ أَنَّ «مِنَ السُّنَّةِ وَضْعُ الْأَکُفِّ عَلَى الْأَکُفِّ فِی الصَّلَاةِ تَحْتِ السُّرَّةِ» فَقَدِ اتَّفَقُوا عَلَى ضَعْفِهِ کَذَا ذَکَرَهُ ابْنُ الْهُمَامِ نَقْلًا عَنِ النَّوَوِیِّ وَسَکَتَ عَلَیْهِ»: (خلاصه صحیح این است که بستن دست ها سنت است نه رها کردن و ثابت شد که محل گذاشتن و بستن دست ها هم سینه است نه جای دیگر اما حدیثی که می گوید سنت این است که دست ها در نماز زیر ناف بسته شود، علما بر ضعف آن اتفاق نظر دارند چنانچه ابن همام آن را از نووی نقل کرده است و بر آن سکوت کرده است).

 اگر احادیث بستن دست ها روی سینه ضعیف می بود علامه سندی حنفی نمی گفت محل بستن دست ها روی سینه است!!! و علامه ابن همام هم سکوت نمی کرد.

 *مولانا مبارکفوری در (مرعاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح ،3/ 60) می گوید: «فالظاهر من کلام الحافظ هذا أن حدیث وائل هذا عنده صحیح أو حسن؛ لأنه ذکر ههنا لتعیین محل وضع الیدین ثلاثة أحادیث: حدیث وائل وحدیث هلب وحدیث علی، وضعف حدیث علی إذ قال: إسناده ضعیف، وسکت عن حدیث وائل وحدیث هلب، فلو کانا هما أیضاً ضعیفین لصرح بذلک وبین ضعفهما»: (از ظاهر کلام حافظ ابن حجر پیداست که حدیث وائل نزد او صحیح یا حسن است زیرا ایشان در آنجا برای محل قرار دادن دست ها سه حدیث ذکر کرده است: حدیث وائل، حدیث هلب و حدیث علی و حدیث علی (بستن دست ها زیر ناف) را ضعیف قرار داده است و گفته است: سند آن ضعیف است اما در مورد حدیث وائل و حدیث هلب (بستن دست ها روی سینه) سکوت کرده است اگر این دو حدیث هم ضعیف می بودند حتما حافظ ابن حجر آن را تصریح می کرد و ضعف آن دو حدیث را بیان می کرد).

 و مولانا مبارکفوری در صفحه ی بعد همین کتاب در مورد صحیح بودن حدیث وائل بن حجر مطالبی را بیان می کند و به دفاع از آن می پردازد و پس از ذکر شواهد می گوید: «أخرجه أبوداود فی المراسیل وإسناده حسن، والمرسل حجة عند الحنفیة مطلقاً، وههنا قد اعتضد هذا المرسل بحدیث وائل وحدیث هلب الطائی المذکورین، فالاستدال به على وضع الیدین على الصدر فی الصلاة صحیح»: (ابوداود این حدیث را در مراسیل آورده است و سند آن حسن است و حدیث مرسل نزد حنفی ها مطلقا حجت است و این حدیث مرسل را حدیث وائل و حدیث هلب طائی که ذکر شد، تقویت می کند پس استدلال به این حدیث بر این که دست ها در نماز بر سینه گذاشته شود، صحیح است).

 

سخن پایانی

با توجه به مطالبی که ذکر شد سنت این است که دست ها در نماز بر روی سینه بسته شود و بستن دست ها زیر ناف ضعیف است و همه ی علما و حتی خود علمای حنفی در ضعف آن اتفاق نظر دارند.

اما برخی از احناف که گفته اند احادیث محل بستن دست ها مضطرب و ضعیف هستند، این سخن شان بدون دلیل و طبق علوم حدیث مردود است زیرا احادیث بستن دست زیر ناف ضعیف است و از نظر قوت با احادیث بستن دست روی سینه مساوی نیست لذا اضطرابی هم در این احادیث وجود ندارد.

اما اشکالات و اعتراضاتی که برخی بر حدیث وائل بن حجر وارد کردند باز هم طبق شواهد و دلایل و اقوال علمای حنفی، مردود است و صحت احادیث بستن دست روی سینه ثابت است و هیچ یک از محدثین و علما نگفته اند که حدیث وائل و هلب و طاوس ضعیف هستند حتی خود علمای احناف از احادیث بستن دست ها روی سینه دفاع کرده اند تا جایی که گفته اند صحیح و سنت این است که  دست ها در نماز بر روی سینه بسته شود.

در پایان لازم دانستم نکته ای را بگویم و آین این که: محل بستن دست ها یا حتی نبستن دست ها در نماز یک مساله ی فقهی است که بین فقها و مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد و نهایت حکم این مساله این است که بستن دست ها در نماز سنت است یعنی اگر کسی هم دست هایش را در نماز نبست و رها کرد یا زیر ناف یا بالای ناف یا روی سینه بست، نمازش صحیح و درست است. اما مساله ای که باید به آن توجه کرد این است که نباید این مساله خدای نکرده سبب دشمنی و اختلاف و حتی تفسیق و گمراه خواندن یکدیگر شود. هرکس در روشی که انتخاب می کند آزاد است و کسی حق ندارد نظر خودش را بر دیگری تحمیل کند و افراد را مجبور کنند که دست ها را زیر ناف یا روی سینه ببندند. تعصب و افراط و تفریط در هر چیزی سبب فتنه و گمراهی می شود.

امید است که این مطالب و مباحث سبب رشد علمی شود.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
لیوان کاغذی یکشنبه 23 اسفند 1394 ساعت 10:09 http://www.nova-cup.com

موفق و پیروز باشید

ممنون دوست عزیز
سایت جالبی دارید شما هم موفق و موید باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد