کسانی که دختر دارند بخوانند...

یکی از دردناک ترین، وحشیانه ترین و زشت ترین پدیده هایی که درعصر جاهلیت عرب وجود داشت، زنده به گور کردن دختران بود. آنها به چه مرحله ای از وحشی گری رسیده بودند که عاطفه خود را زیر پای گذاشته و انسانی را که پاره ی تن اوست آن هم در زشت ترین صورت، زنده و با دست خود به خاک می سپردند؟
قرآن کریم در چند جا این موضوع را مطرح و بیان کرده و می فرماید:«وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ». (نحل/58)
توضیح و ترجمه آیه: عرب در عصر جاهلیت دختران را مایه ننگ، سرشکستگی و بدبختی می دانستند و هنگامی که به یکی از آنها مژده داده می شد که دختر دار شدی، آن چنان از شدت ناراحتی چهره اش تغییر می کرد که صورتش سیاه و کبود می شد و وجودش را خشم و غضب و غم و اندوه فرامی گرفت.
و در آیه بعد همین سوره می فرماید: «یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا یَحْکُمُونَ». (نحل/59)
توضیح و ترجمه آیه: زمانی که به شخصی مژده دختردار شدن داده می شد به خاطر این مژده بد فرار و خود را از بین قوم و خویش پنهان می کرد و با خود فکر می کرد که آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگاه دارد و یا این که او را در زیر خاک زنده بگور کند؟
عوامل مختلفی در زنده به گور کردن دختران در عصر جاهلیت وجود داشت که این بحث جای خود را دارد اما هدف من از نوشتن این مطلب و مقدمه این است که: متاسفانه در عصر ما هم افرادی وجود دارند که افکار عصر جاهلیت را دارند و در برخی موارد دیده شده که شخص دقیقا همان عکس العملی که عرب های جاهل هنگام شنیدن خبر دختردار شدن را داشتند، او هم داشته است.
اما با این تفاوت که زنده به گور کردن دختران در عصر ما مانند عصر جاهلیت نیست که زنده زنده آنها را زیر خاک کنند بلکه با نوع برخورد بد و تبعیض بین دختر و پسر او را از بین می برد.
به عنوان مثال: فردی برای پسرش تمام امکانات را فراهم می کند از کامپیوتر و تبلت گرفته تا اسباب بازی های دیگر اما برای دخترش حاضر نیست که کمترین امکانات را فراهم کند یا این که به پسرش محبت می کند و همواره او را در آغوش می گیرد و می بوسد اما این رفتار را با دخترش ندارد! و... .
این نوع برخورد با دختر سبب عقده ای شدن او و باعث به وجود آمدن بیماری های افسردگی وعصبی و آسیب های شخصیتی می شود که در نهایت سبب نابودی دختر می شود. چون زنده به گور کردن تنها به این نیست که او را زنده در خاک کند گاهی اوقات فردی با رفتارهای نامناسب سبب نابودی دخترش می شود.
در حالی که اسلام این نوع برخورد با دختر را مورد مذمت و نقد قرار داده است و دختر و پسر و جنس زن و مرد را یکی قرار داده و ملاک برتری را تنها در تقوا معرفی کرده است.
قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حجرات/13): «گرامی ترین شما در نزد خدا متقی ترین شما است».
لذا نزد خداوند زن و مرد فرقی ندارد و کسی نزد خدا محبوب و گرامی است که متقی تر باشد حال فرقی نمی کند که این فرد متقی زن باشد یا مرد.
برهمین اساس رسول مکرم اسلام به کسانی که دختردار می شوند و آنها را درست و صحیح تربیت می کنند مژده ی بهشت داده است.
در حدیثی رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرمایند: «مَنْ کانَ لهُ ثلاثُ بَنَاتٍ أوْ ثلاثُ أخَوَاتٍ أوابْنَتَان أوْ أخْتَان فأحْسَنَ صُحْبَتَهُنَّ واتَّقَى اللهَ فِیهِنَّ فَلَهُ الجَنَّة»: «کسى که سه دختر یا سه خواهر یا دو دختر یا دو خواهر داشته باشد و با آنها به خوبى رفتار کند و از خداوند در مورد آنها بترسد، وارد بهشت خواهد شد». (سنن الترمذی/ ش:1916، صحیح ابن حبان/ ش:446 و...)
و در حدیثی دیگر می فرمایند: «مَنْ کَانَ لَهُ ثَلاَثُ بَنَاتٍ فَصَبَرَ عَلَیْهِنَّ وَأَطْعَمَهُنَّ وَسَقَاهُنَّ وَکَسَاهُنَّ مِنْ جِدَتِهِ کُنَّ لَهُ حِجَاباً مِنَ النَّارِ»: «کسی که سه دختر داشته باشد وغذا، زندگی و پوشاک آنها را از مال خودش فراهم کند و در سرپرستی و مراقبت از آنها صبر کند در روز قیامت این عملش مانعی در مقابل آتش جهنم خواهد بود». (مسند احمد/ ش: 17403،  الأدب المفرد/ ش: 76، سنن ابن ماجه/ ش:3669 و... )
در جای دیگر می فرمایند: «من عالَ ثلاثَ بَنَاتٍ فأدَّبهُن وزَوَّجَهُنَّ وأحْسَنَ الیهنَّ فلهُ الجَنَّةُ »: «کسی که سه دختر داشته باشد و آنها را درست تربیت کند و آنها را به ازدواج درآورد و با آنها خوش رفتاری کند بهشت جایگاه اوست». (سنن أبی داود/ ش: 5147، الآداب للبیهقی/ ش:23)
و در روایتی آمده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «هر که سه دختر را سرپرستی کند بهشت برای او واجب می شود». شخصی سوال کرد: یا رسول خدا اگر دو تا دختر داشت چی؟ حضرت فرمودند:«و دو تا هم این چنین است». دوباره سوال شد: یا رسول خدا اگر یک دختر داشت چی؟ حضرت فرمودند: «یکی هم چنین است». المستدرک على الصحیحین/ ش:7346، مصنف ابن أبی شیبة/ ش:25949، المعجم الأوسط/ ش:6199)
بنابراین اگر دارای دختر یا خواهر هستیم طبق توصیه و سفارش پیامبرعزیزمان با آنها خوش رفتاری کنیم، به آنها محبت کنیم، آنها را درست تربیت کنیم و در نهایت وقتی زمان ازدواجش فرارسید او را به ازدواج مردی خوب و شایسته در آوریم و بر مشکلات و سختی هایی که در مسیر بزرگ کردن و تربیت دختران وجود دارد صبر کنیم که این عمل سبب ورود ما به بهشت و رضایت پروردگار می شود.


حکم اقتداء به شخص فاسق

امامت دادن کار بسیار با ارزش و جایگاه ویژه و بالایی دارد لذا برای این کار بزرگ و مهم باید فردی که شایستگی این کار را دارد انتخاب شود.

برهمین اساس رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیثی می فرماید: «یَؤُمُّ القْوَمْ أَقْرَؤهُمْ لِکِتابِ الله تعالى فإنْ کَانُوا فی الْقِرَاءَةِ سَوَاءً فَأَعْلَمُهُمْ بالسّنّةِ فَإنْ کَانُوا فی السُنّةِ سَواءً فَأَقْدَمُهُمْ هِجْرَةً فإنْ کَانُوا فی الهجرة سَوَاءً فأَقْدَمُهُمْ سِلْماً- وَفی روَایة: «سِنّاً» - ولا یَؤُمّنّ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فی سُلْطَانِهِ ولا یَقْعُدُ فی بَیْتِهِ عَلى تَکْرمَتِهِ إلّا بإذْنِهِ»: «افرادی که در قرائت قرآن از همه ماهرتر هستند، امامت بدهند، اگر همه در قرائت با همه برابر بودند، کسی که در سنت از دیگران آگاهتر است؛ اگر همه در علم به سنت برابر بودند، کسی که در هجرت از دیگران پیشی گرفته، اگر در هجرت هم برابر بودند؛ کسی که زودتر از دیگران مسلمان شده است». (صحیح مسلم/ ش:3470 و...)

و در روایتی دیگر آمده است که ایشان فرمودند: «وَلْیؤمَّکُم أَکبَرُکُمَ»: «و بزرگ ترین شما برایتان امامت دهد». (متفق علیه)

اما بحثی که در اینجا مطرح می شود این است که اگر امامی مرتکب به گناهی می شد؛ به عنوان مثال: به کشیدن مواد مخدر همچون سیگار، تریاک و... اعتیاد داشت، در این صورت پشت سر چنین فردی نماز خواندن جائز است؟

در مورد این مساله بین مذاهب اسلامی و علما اختلاف نظر وجود دارد که خلاصه ی اختلاف آنها به شرح ذیل است:

احناف و شوافع اقتدا به شخص فاسق را جائز می داند.

علمای حنبلی و بنابر قولی از مالکی ها خواندن نماز پشت سر فرد فاسق جائز نیست.

علمای مالکی بین فسقی که فرد مرتکب می شود فرق گذاشته و می گویند: اگر فسق فعلی باشد مثل: زنا، شرب خمر و... که در این صورت پشت سر چنین فردی خواندن نماز جائز است اما اگر فسق به نماز تعلق می گرفت مثلا در رکن یا شرط یا سنتی در نماز به صورت عمدی خلل وارد می کرد در چنین صورتی اقتدا کردن به چنین فرد فاسقی جائز نیست.

این خلاصه ای از اختلاف علما و مذاهب بود که هریک از آیات و احادیث دلیل دارند که برای طولانی نشدن مطلب از بیان دلایل هریک از مذاهب صرف نظر کردم.

اما با احترام به نظر همه مذاهب و علما باید بگویم که: امامت فرد فاسق و خواندن نماز پشت سر چنین فردی صحیح است و قول راجح هم همین است.

چون مسلمانی که نمازش صحیح باشد، خواندن نماز پشت سر او هم صحیح است و از طرفی بسیاری از صحابه پشت سر برخی از کسانی که به ظلم و فسق معروف و مشهور بودند؛ نماز خواندند.

چنانچه عبدالله ابن عمر رضی الله عنهما پشت سر ظالمترین فرد یعنی حجاج بن یوسف ثقفی نماز خواند.

برهمین اساس امام طحاوی رحمه الله در کتاب «عقیدة طحاویة» که این کتاب مورد تأیید علمای اهل سنت می باشد، می گوید: «وَنَرَى الصَّلَاةَ خَلْفَ کُلِّ بَرٍّ وَفَاجِرٍ مِنْ أهل القبلة »: «ما معتقدیم نماز خواندن پشت سر هر نیکوکار و فاجری از اهل قبله جایز است». (عقیدة الطحاویة/ ش:69)

تذکر: بهتر این است کسی را که اهل خیر و صلاح است را به عنوان امام انتخاب کرد و پشت سرش نماز خواند.

خلاصه: اگر فردی فاسق امامت مسجد و افرادی را بر عهده داشت واجب است که او را نصیحت کرد اما چنانچه نصیحت را قبول نکرد؛ اگر اخراج کردنش باعث به وجود آمدن فتنه نمی شد باید از سمت امامت اخراج شود اما اگر اخراج کردنش سبب فتنه می شد مقتدی ها برای توبیخ کردنش به مسجد دیگری بروند و اگر این کار ممکن نبود به خاطر دفع فتنه و مصلحت جامعه می توان پشت سرش نماز خواند.

فریب جادوگران و دعانویسان را نخورید

متاسفانه در جامعه افرادی با ظاهری دینی و مذهبی اما در باطنی شیطانی هستند که با جادوگری و دعا نویسی، به بهانه های مختلفی چون: رفع مشکلات خانوادگی؛ اقتصادی و...، ایجاد محبت بین زن و شوهر، بچه دار کردن زنان و مردان نازا، پسردار کردن زنان، درمان بیماری ها و... مردم را فریب داده و آنها را به گمراهی می کشانند و این کار را به عنوان شغل انتخاب کرده و از این طریق سرمایه های هنگفتی برای خودشان جمع آوری کرده اند تا جایی که بازار این افراد به حدی گرم شده که کنار تبلیغات تجارتی، اکنون تابلوهای تبلیغاتی دعا نویسان نیز در بسیاری از مناطق توجه مردم را به خود جلب کرده است.

ای مردم آگاه باشید و تحت هیچ شرایطی به چنین افراد شیادی که گرگ هایی در لباس میش هستند مراجعه نکنید و به آنها اعتماد نکنید چون با مراجعه به چنین افرادی ایمان شما از بین می رود و خداوند شما را به حال خودتان رها خواهد کرد.

در احادیث زیادی رسول مکرم اسلام ما را از رفتن به پیش جادوگران و از آویزان کردن دعا و یا چیزهای دیگری منع کرده است که جهت آگاهی شما به چند نمونه از آنها اشاره می کنم:

در حدیثی رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: «من علّق تمیمة فقد أشرک»: «کسی که بر خود تعویذ آویزان کند به درستی که شرک ورزیده است». (مسند احمد بن حنبل/ ش: 17458)

و در حدیث دیگری می فرماید: «من تعلق شیئاً وُکِّلَ إلیه»: «کسی که چیزی (به قصد شفا یا دفع بلا) آویزان بکند، خداوند او را به همان چیز می سپارد». (سنن الترمذی/ش:2072، المستدرک على الصحیحین / ش:7503 و...)

و در حدیث دیگر می فرماید: «مَنْ عَلَّقَ تَمِیمَةً فَلاَ أَتَمَّ اللَّهُ لَهُ وَمَنْ عَلَّقَ وَدَعَةً فَلاَ وَدَعَ اللَّهُ لَهُ»: «کسی که تعویذی به خود آویزان کند و کسی که مهره ای (جهت رفع چشم زخم به گردن یا دفع بلا) آویزان کند، خداوند کار او را به پایان نمی رساند و به هدف خود نمی رسد». (سنن الکبرى/ ش:19389، المستدرک على الصحیحین/ ش:7501 و... )

یعنی خداوند متعال به آن فرد و سرنوشت او کاری ندارد و از او محافظت نمی کند.

و در حدیث دیگری می فرماید: «مَنْ أَتَى عَرَّافاً فَسَأَلَهُ عنْ شَیْءٍ فَصَدَّقَهُ، لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلاَةٌ أرْبَعِینَ یَوماً»: (کسی که نزد فال گیر یا پیش گویی برود و درباره ی چیزی از او بپرسد و تصدیقش کند، نماز چهل روزِ وی پذیرفته نمی شود) (صحیح مسلم/ ش: 5957)

و شبیه به همین روایت را امام احمد در مسند خود روایت کرده است که رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمود: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا أَوْ کَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا یَقُولُ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ»:«کسی که نزد کاهن و فال گویی برود و آنچه (او از اخبار غیبی) می گوید آن را تصدیق کند همانا به آنچه که بر محمد نازل شده است، کافر شده است». (مسند احمد بن حنبل/ ش: 9532)

توضیح: عراف کسی است که از امور آینده خبر می دهد اما کاهن از اموری که گذشته خبر می دهد. (تاج العروس، ج24 / ص 139) و اکثر دعانویسان "عراف" هستند و به نوعی از امور غیبی خبر می دهند. آنها کتاب مخصوص دارند و کسانی که می خواهند کاری را در آینده انجام دهند نزد دعانویسان رفته و از آنها می خواهند که برای آنها به اصطلاح سر کتاب باز کنند و شخص دعانویس برای آن شخص سر کتاب باز می¬کند و اگر خوب در بیاید می گوید آن کار را انجام بده و اگر بد در بیاید می گوید انجام نده.

پس با این توضیح دانسته می شود که بیشتر دعانویسان عراف هم هستند. یعنی از اموری که در آینده قرار هست اتفاق بیفتد، خبر می دهند.

بنابراین هنگام مشکلات به خداوند توکل کنید و تنها از او بخواهید که مشکلات تان را حل و رفع کند و یا به افرادی صالح و با تقوا مراجعه کنید و از آنها بخواهید که برای شما دعا کنند و برای دفع بلا و جلوگیری از چشم زخم و... به خواندن اذکار و دعاهای مسنون و قرآنی و تلاوت قرآن مشغول شوید و قسمتی از روز را به این امور اختصاص دهید و از مراجعه به دعانویسان و جادوگران و افراد شیادی که از آیات قرآن سوء استفاده می کنند و آنها را به قیمت ناچیزی می فروشند، خودداری کنید تا ایمان تان از بین نرود و همواره مورد توجه و حفاظت الله متعال باشید. 

هدف از آفرینش انسان چیست؟

سؤال از فلسفه خلقت، سؤالی ریشه دار است و این مبحث را می توان از زاویه های مختلف مورد بررسی قرار داد. بشر در طول تاریخ همواره به دنبال این بوده تا بداند که از کجا آمده و برای چه آمده؟ و به کجا می رود؟

به قول مولوی :

روزها فکر من این است و همه شب سخنم / که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

مانده ام سخت عجب کزچه سبب ساخت مرا/ یاچه بوده است مراد وی از این ساختنم

از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود/ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

هر انسانی هر از گاهی این سؤالات را برای خود مطرح می کند. به همین خاطر در متون و کتاب ها به صورت های مختلف این سؤال ها مطرح شده است.

اما در پاسخ به این سوال که چرا انسان درباره هدف آفرینش سؤال می کند؛ باید گفت: به خاطر این که انسان هر کاری را که انجام می دهد ابتدا به دنبال هدف آن است. به عبارت دیگر هر یک از اعمال و رفتار انسان دارای هدف است.

به عنوان مثال: انسان غذا می خورد تا سیر شود؛ می نوشد تا سیراب شود؛ می خوابد تا تجدید قوای جسمی و روحی کند؛ کارمی کند تازندگی خود را تأمین کند و... .

اگر به هریک از مثال های مذکور توجه کنیم، هدف و غرضی را در آنها مشاهده می کنیم.

سیری، رفع تشنگی، مصون ماندن از بیماری، تجدید نیرو، تأمین زندگی و... اگر به این اهداف بنگریم به این نتیجه می رسیم که هر یک از این ها ریشه در جلب نفع و دفع ضرر دارند.

به عنوان مثال: سیری از یک طرف سبب افزایش نیروی مادی است یعنی (جلب نفع) و از سوی دیگر سبب جلوگیری از بیماری یعنی (دفع ضرر) می شود یا تأمین زندگی از یک جهت سبب ادامه بقا یعنی (جلب نفع) و از جهت دیگر برای دوری از فقر و بدبختی است یعنی (دفع ضرر).

بنابراین هریک از اعمال و افعالی را که انسان انجام می دهد برای این است که نیازهایش برطرف شود. به عبارت دیگر تلاش انسان برای جلب نفع و دفع ضرر است.

حال با این توضیح به این سوال می رسیم که هدف از آفرینش انسان چه بوده ؟

هریک این سوال را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار دادند و به آن پاسخ دادند... برخی از دیدگاه فلسفه و کلام و برخی هم از دیدگاه عرفان به بررسی این مساله پرداخته اند.

اما خود خداوند هدف از آفرینش انسان را در قرآن به طور واضح بیان کرده است لذا باید هدف از آفرینش انسان را در قرآن جست و جو کنیم تا بدانیم که خالق انسان برای چه چیزی او را آفریده است.

هدف از آفرینش انسان و سایر موجودات این جهان عبادت الله متعال است. یعنی ذات یگانه او را شناختن و او را عبادت کردن.

خداوند متعال در قرآن می فرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56): «من جن ها و انسان ها را جز برای پرستش خود نیافریده ام».

بنابراین هدف از آفرینش انسان این است که انسان الله متعال را عبادت کند. همان کاری که تمام پیامبران، امامان، اولیاء و صالحین و علماء انجام می دادند و مردم را به سوی آن دعوت می دادند. از حضرت آدم علیه السلام گرفته تا پیامبر خاتم علیه الصلاة والسلام همه تنها خداوند یکتا را پرستیدند و تنها او را عبادت کردند و این هدف خداوند از آفرینش انسان است.

دوستی و دشمنی

انسان موجودی اجتماعی است به همین جهت با افراد مختلفی در قالب دوست یا آشنا و یا هم نوع ارتباط برقرار می کند اما گاهی این انتخاب ها و دوستی ها خوب از آب در نمی آید.

به عنوان مثال: با فردی دوست می شویم و فریب ظاهر و رفتار خوب و زیبای او را می خوریم و با او ارتباطی صمیمی برقرار می کنیم. خوب طبیعی است هرکس از چنین دوستی انتظار خوبی، وفاداری و یاری کردن در مشکلات را دارد اما غافل از آن که این شخص به خاطر اهداف مختلفی که داشته با ما دوست شده است و به ظاهر خود را دوست و یار ما معرفی کرده اما زمانی متوجه این موضوع می شویم که از آن فرد به ظاهر وفادار ضربه می خوریم.

حافظ چه زیبا می گوید:

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

شیوه ی چشمت فریب جنگ داشت

ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

توضیح: ما از دوستان انتظار و توقّع یاری کردن و وفاداری در دوستی داشتیم اما آنچه را که خیال می کردیم، اشتباه بود. بنابراین از هیچ کس نباید توقع و انتظاری داشت. چون هرکس به فکر خودش هست. نگاه و ظاهر افراد، انسان را فریب می دهد و به گمان این که آن فرد قصد دوستی دارد با او صلح و دوستی برقرار می کنیم اما غافل از این که این دوستی او از روی فریب و نیرنگ و به قصد آزار و اذیت بوده و اینجاست که می فهمیم در این دوستی اشتباه کردیم و آن دشمنی و فریب را صلح و دوستی می پنداشتیم.

برهمین اساس خداوند متعال در قرآن می فرماید: «الْأَخِلَّاء یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ» (زخرف/67): (دوستان در آن روز دشمنان یکدیگر خواهند شد مگر پرهیزگاران).

توضیح: کسانی که در دنیا به خاطر اهداف شخصی و دنیایی با یکدیگر دوست و رفیق می شوند در روز قیامت با یکدیگر دشمن می شوند اما آن کسانی که در دنیا به خاطر دین و الله با یکدیگر دوستی برقرار می کنند در روز قیامت هم دوستان و عزیزان یکدیگر هستند.

پس سعی کنیم اگر با کسی دوستی می کنیم به خاطر الله با او دوستی کنیم و حتی اگر با کسی دشمنی می کنیم به خاطر الله با او دشمنی کنیم. شایسته نیست که فرد مسلمان و مومنی به خاطر اهداف شخصی و یا دنیایی با کسی دوستی و یا دشمنی کند.

چنانچه رسول مکرم اسلام می فرماید: «أَوْثَقُ عُرَى الْإِیمَانِ الْحَبُّ فِی اللَّهِ وَالْبُغْضُ فِی اللَّهِ»: «محکم ترین دست آویزهای ایمان این است که دوستی و دشمنی به خاطر الله باشد». (مسند أبی داود / ش:783) و (مصنف ابن أبی شیبة / ش: 30443 و ش: 34338)

نقد کردن نباید سبب جدایی شود

اسلام دین برتر و تکمیل کننده ی ادیان گذشته است. الله متعال می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ» (آل عمران /19): (قطعنا دین (حق و پسندیده) در پیشگاه خدا، اسلام است) و این دین توسط آخرین پیامبر، امام الانبیاء محمد بن عبدالله صلی علیه و سلم ابلاغ شد تا جایی که رسالت خودش را به نحو احسن به پایان رساند و دین را کامل کرد. الله متعال می فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ»: (امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم).
برهمین اساس الله متعال در قرآن کسی را که مطیع و فرمانبردار دستورات الهی باشد او را مسلمان نام نهاده است و در خیرالقرون (عصررسول الله، صحابه و تابعین) هرکس که ایمان می آورد و اسلام را می پذیرفت به او مسلمان می گفتند.
با گذشت خیرالقرون بنابر دلایلی مذاهب و تفکرات با نام های مختلفی به وجود آمد و در مسایل اعتقادی و فقهی اختلافات شدت گرفت. خوب مسلما این اختلافات طبیعی بود چون تا زمانی که رسول الله زنده بود برای هرکس سوالی پیش می آمد یا اگر در مورد مساله ای دچار اختلاف می شدند، برای رفع مشکل و اختلاف شان به رسول الله مراجعه می کردند اما با رحلت رسول الله هم اختلافات چندان زیادی به وجود نیامد چون صحابه و اهل بیت در هنگام نزول وحی حاضر بودند و اگر هم در مورد مساله ای دچار اختلاف می شدند از یکدیگر در مورد آن مساله سوال می کردند و هرکس چیزی در مورد آن مساله از رسول الله شنیده بود بازگو می کرد و تابعین هم چون صحابه و اهل بیت را دیده و آنها را ملاقات کرده بودند، بین آنها هم اختلاف کمتر بود اما با گذشت این سه عصر دشمنان اسلام با جعل احادیث و با مطرح کردن مسایل جدیدی که در عصر رسول الله و صحابه وجود نداشت و با طرح شبهات بین مسلمانان ایجاد شک و تردید کردند. در چنین وضعیتی علما و اهل علم برای رفع و پاسخ به این شبهات در آن زمان با برگزاری کلاس ها و نوشتن کتاب ها از اسلام دفاع کردند و هرکس براساس برداشتی که از آیات و احادیث می کرد و با توجه به منابعی که در آن زمان در اختیار داشت سخنی می گفت. به همین خاطر اختلافات بین علما و مذاهب بعد از خیرالقرون در مباحث مختلف زیاد شد.
اما نکته ای که امروز ما باید به آن توجه کنیم این است که: همه ی مذاهب و احزاب اسلامی مسلمان هستند و هریک از آنها برای پیشرفت اسلام و مسلمانان تلاش کرده و می کنند و این را هم باید بدانیم که هریک از احزاب و مذاهب کل دین نیستند و آنها از اشتباه و خطا محفوظ نیستند. خیلی زشت است که کسی با انتخاب یک مذهب و یا تفکری سایر تفکرات و مذاهب دیگر را کنار بزند و آنها را قبول نداشته باشد تا جایی که برخی افراد جاهل دست به تکفیر سایر مذاهب و گروه ها می زنند.
اگر تفکر یا مذهبی در مساله ای مشکلی دارد طبق رعایت آداب اسلامی و اصول گفت وگو باید آن تفکر یا مذهب را عالمانه و بدون توهین و تکفیر نقد کرد. متاسفانه مشکلی که امروز در برخی نقدها وجود دارد این است که افراد سلیقه ای عمل می کنند و به خاطر این که از یک تفکر یا مذهبی خوش شان نمی آید آن تفکر یا مذهب را بدون علم و آگاهی لازم از ریشه رد می کنند و برخی هم آنقدر تعصب کورشان کرده است که اصلا جوانب مثبت آن تفکر یا مذهب را نمی بینند در نتیجه سبب درگیری و نزاع می شوند و برخی هم با دست گذاشتن روی نقاط حساس و بازگو کردن نقاط ضعف یک مذهبی یا تفکری ایجاد نزاع و درگیری می کنند.
نقد ما زمانی سبب خیر و اصلاح می شود که علمی و بدور از هرگونه توهین، تکفیر و تفسیق و همچنین از روی خیرخواهی باشد اما اگر غیر از این باشد نقد ما نه تنها سودی ندارد بلکه سبب اختلاف بیشتر، نزاع و درگیری بین مذاهب و تفکرات اسلامی می شود و این با آداب و تعالیم اسلامی در تضاد است چرا که اسلام ما را به وحدت و یکی شدن دستور داده و ما را از تفرقه و اختلاف نهی کرده است.

نقد عملیات انتحاری

امنیت و آرامش نعمت بزرگی است که وجود آن در جامعه سبب می شود انسان ها زندگی آرام و مطلوبی داشته باشد همچنین مسلمانان و حتی غیرمسلمانان در سایه ی امنیت و آرامش می توانند به عبادت و برگزاری مراسم های مذهبی و دینی شان بپردازند.

اما متاسفانه چند سالی است در دنیا شاهد صحنه هایی دلخراش و غیرانسانی هستیم. شاید در رسانه ها دیده و یا شنیده باشیم که فردی در یک عملیات انتحاری مسجد یا فرودگاه یا مترو و یا مکان عمومی را منفجر کرد و خودش و تعدادی افراد بی گناه را به خاک وخون کشید.

آری متاسفانه در دنیا به ویژه در کشورهای اسلامی مثل عراق، سوریه، یمن، افغانستان، پاکستان، ترکیه و... شاهد چنین اتفاقاتی هستیم که افرادی جاهل با آموزش دیدن در سازمان ها و گروه های تروریستی که خود را به ظاهر منتسب به دین اسلام هم می دانند، دست به چنین عملیاتی می زنند و این چنین جوامع اسلامی و دنیا را ناآرام و ناامن می کنند و سبب تفرقه و جدایی مسلمانان و متنفر شدن غیرمسلمانان از دین اسلام می شوند.

برخی از رسانه ها این نوع عملیات را به دو گروه بزرگ مسلمانان یعنی شیعه و سنی نسبت می دهند اما باید بدانیم که هیچ مسلمانی به خودش چنین اجازه ای نمی دهد که مسجدی را با نمازگزارانی که برای عبادت پروردگار آمده اند یا مکانی را که افراد بی گناه در آن حضور دارند منفجر کند زیرا اسلام و تعالیم اسلامی چنین اجازه ای به آنها نداده است.  ادامه مطلب ...

مرگ را فراموش نکنیم

خیلی از ما نسبت به دنیا و مال دنیا حریص هستیم تا جایی که برای رسیدن به دنیا و آنچه که در دنیاست از خیلی ارزش ها و باورهای خودمان می گذریم و آنها زیر پا می گذاریم.

شاید علتش این باشد که برخی از انسان ها هنوز به این باور نرسیده اند که روزی از این جهان خواهند رفت و شاید این موضوع مهم را فراموش کردند!

پس لازم است یادآوری کنم:

فقیر و پولدار می میرند، پیر و جوان می میرد، زشت و زیبا می میرند، مسلمان و کافر می میرند، ایرانی و غیر ایرانی می میرد، زن و مرد می میرد... پس همه ی ما روزی خواهیم مرد و آن روز دور نیست.

خداوند در قرآن می فرماید: «وَلَن یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذَا جَاء أَجَلُهَا» (منافقون/11): (خداوند هرگز مرگ کسی را به تأخیر نمی اندازد زمانی که مرگش فرا رسیده باشد).

چه خوب هست گاهی اوقات به قبرستان برویم تا با دیدن قبر دوستان و آشنایان به یاد مرگ بیفتیم تا فراموش نکنیم که روزی ما هم خواهیم رفت و این جسم زیبا و توانا روزی خوراک حیوانات درون قبر خواهد شد و این دنیا و آنچه که در دنیاست را ترک خواهیم کرد و تنها با تکه پارچه ای از دنیا خواهیم رفت.

به همین جهت رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إِنِّی کُنْتُ نَهَیْتُکُمْ عَنْ زِیَارَةِ الْقُبُورِ فَزُورُوهَا فَإِنَّهَا تُذَکِّرُکُمِ الْآخِرَةَ»: (قبلاً شما را از زیارت قبور منع کرده بودم، ولی اکنون از آن ها دیدن کنید زیرا زیارت قبور شما را به یاد آخرت می اندازد).

پس لازم است به یاد مرگ باشیم و قبل از انجام کاری به خودمان یادآوری کنیم که روزی تنها در خاک و در قبر قرار خواهیم گرفت در این صورت:

 دل کسی را نمی شکنیم، اسیر شهوات زود گذر نمی شویم، دروغ نمی گوییم، غیبت نمی کنیم، گران فروشی نمی کنیم، به پدرومادر احترام می گذاریم، سر کسی کلاه نمی گذاریم، مال حرام نمی خوریم، کسی را اذیت نمی کنیم و... .

 ما نمی دانیم که کی، کجا و در چه حالتی خواهیم مرد پس در این لحظاتی که زنده هستیم بیاییم خوب زندگی کنیم تا بعد از مرگ مان همه بگویند: به به چه انسان خوبی بود خدا رحمتش کند.